یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  گناه   ...

ناراحت‌بود)):
بهش‌گفتم‌محمدحسین‌چراناراحتۍ؟!
گفت:خیلۍ‌جامعہ‌خراب‌شدھ،
آدم‌بہ‌گناه‌مۍ‌افته..
رفیقش‌گفت:خد‌اتوبہ‌رو‌
براۍ‌همین‌گذاشته…
وگفتہ‌ڪہ‌من‌گناهاتون‌رو‌میبخشم…
محمد‌حسین‌قانع‌نشد‌وگفت:
وقتۍ‌یہ‌قطرھ‌جوهر‌مۍ‌افتہ‌
روآینہ،شایددستمال‌بردارۍ‌!
وقطرھ‌روپاڪ‌کنۍ‌،ولۍ‌آینہ‌کدر‌میشه..(
#شھیدمحمدحسین‌محمدخانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1403-06-11] [ 10:48:00 ب.ظ ]





  بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید!   ...

🔴بچه ها را در معرض چشم زخم قرار ندهید!

✳️استاد محمدعلی مجاهدی نقل کرده اند:

یک سال به اتفاق همسر و دختر چهار ساله‌ام عازم مشهد مقدس شده ‌بودیم. در همان روز ورود به مشهد بلافاصله پس از عتبه بوسی  علی بن موسی الرضا علیه السلام ، توفیق زیارت آقای مجتهدی را پیدا كردیم.

💠دخترم لباس عربی چین داری به تن داشت و درحیاط خانه سرگرم بازی بود. 

🌹 آقای مجتهدی رو به من و همسرم كرده، فرمودند:

چرا در حق این كودك معصوم ظلم می‌كنید؟!

💥 شنیدن جمله عتاب آمیز آن مرد خدا برای ما بسیار سنگین آمد! زیرا در حد توانی كه داشتیم چیزی از دخترمان فرو گذار نمی‌كردیم.

🌷هنگامی كه آن مرد خدا تعجب ما را دید، فرمود:

این بچه دارد از بین می‌رود! طبیعت كودك خیلی لطیف است و تاب چشم زخم ندارد…!

❄️از شنیدن این مطلب، تعجب من و همسرم بیشتر شد زیرا به چشم خود می‌دیدیم كه دخترمان با شادی كودكانه خود سرگرم بازی كردن است و مشكلی ندارد!

⚡️دقایقی گذشت ناگهان دخترم نقش زمین شد و رنگ چهره‌اش تغییر كرد و نفسش به شماره افتاد!

🍀 من و همسرم از دیدن این صحنه به اندازه‌ای دست و پای خود را گم كرده ‌بودیم كه نمی‌دانستیم چه باید بكنیم؟!

🌺حضرت آقای مجتهدی آمدند و دخترم را در آغوش گرفتند و در حالی كه ذكری را زمزمه می‌كردند، بر روی او می‌دمیدند!

🌾دخترم پس از چند دقیقه‌ای، رفته ‌رفته حالت طبیعی خود را پیدا كرد و باز سرگرم شیطنت‌های كودكانه خود شد!

✨حضرت آقای مجتهدی در حالی كه ما را به صرف میوه دعوت می‌كردند، رو به همسرم كرده فرمودند:

🍃خانم همشیره! لزومی ندارد كه این لباس زیبا را بر تن این كودك كه خود بسیار زیبا است بپوشانید و بعد او را از میان كوچه و بازار عبور دهید و نظر مردم را به طرف او جلب كنید! 

📝وآنگهی چرا به هنگام بیرون آمدن از خانه صدقه ندادید؟! می دانید كه صدقه، رفع بلا می‌كند!

💠آن مرد خدا راست می‌گفت. هنگامی كه به دیدار او می‌رفتیم در بین  راه بسیاری از افراد دختر خردسالم را به هم نشان می‌دادند و سرگرم تماشای او می‌شدند و ما از این مطلب غافل بودیم كه به دست خودمان داریم برای او درد سر ایجاد می‌كنیم…

🌿🌿🌿🌿🌺🌼🌸🌿🌿🌿

📕کرامات شیخ جعفر مجتهدی ره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1403-06-10] [ 11:18:00 ب.ظ ]





  حکایت حاکم نیشابور ومرد کشاورز   ...

روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.

به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!

همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند! حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.

حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!

یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی! فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد! 

“نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ” : “بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم ❤️!”

این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1403-06-06] [ 11:46:00 ب.ظ ]





  آثار خوب حرف زدن   ...

✍آثار خوب حرف زدن

سخن نیکو پنج عمل را به دنبال دارد:

🔹روزی را زیاد می کند؛

🔹ثروت می آورد؛

🔹مرگ را به تأخیر می اندازد؛

🔹شخص را وارد بهشت می کند؛

🔹شخص را در میان خانواده محبوب می کند.

▪️امام سجاد علیه السلام

📚خصال شیخ صدوق، ص ٤٣٥

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:35:00 ب.ظ ]





  مراقب کربلاهایمان باشیم   ...

🔴مراقب کربلاهایمان باشیم…

🔵آیت الله #فاطمی_نیا :

🔸مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به #کربلا مشرف شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند. 

🔹یک روز که پس از #زیارت از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این زن و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزاردهنده به وی می گوید.

هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!

آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چکار کرده ام؟!

فرمود: 

🔹از #حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!

📚 نکته ها از گفته ها، دفتر اول

#امام_زمان

#اربعین 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1403-06-05] [ 10:37:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم