یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو





  باز هم بپرس   ...

✨﷽✨

💠بـاز هــم بـپـرس!💠

✍زنى به خدمت حضرت زهرا (س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مى‏كند. مرا فرستاده تا  از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: «هر چه میخواهى بپرس». آن زن سؤالات خود را مطرح كرد تا به ده سؤال رسيد و حضرت زهرا (س) با روى گشاده جواب میداد. آن زن از زيادى  پرسش‏ها شرمنده شد و گفت: شما را بيش از اين زحمت نمى‏دهم. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: «باز هم بپرس». 

✨سپس حضرت براى تقويت روحيه آن زن چنين فرمود: «اگر به كسى كارى را واگذار كنند مثلاً از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند، آيا او با توجه به آن پاداش، احساس خستگى مى ‏كند؟»

✨زن جواب داد: نه. حضرت فرمود: «من در مقابل هر پرسشى كه جواب مى ‏گويم، از خدا پاداشى به مراتب بيشتر  دريافت مى‏كنم و هرگز ملول و خسته نمى‏شوم. از رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله‏ وسلم شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا  حاضر مى ‏شوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشته‏اند، از خداى خود پاداش 

مى‏ گيرند».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1402-10-22] [ 03:39:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

#حکایت

┄═﷽═┄

علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه زائر حرم حضرت #امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم و از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر (علیه السلام)، کتاب «درر السمطین» که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب #الغدیر نیاز داشتم، برای من مهیا کند.

.

در این زمان، یک عرب دهاتی برای زیارت حضرت مشرف شد، و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد. 

.

یک هفته گذشت و من کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. از حُسن اتفاق در وقتی که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد دهاتی به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر می‌نمود که حاجت او را برآورده کرده! 

.

وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام حاجت او را برآورده کرده بود، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است! 

خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی! و من مدتی است متوسل می‌شوم به خدا و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید، ولی آن کتاب مهیا نشده؛ آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم یا به خاطر کتاب شما الغدیر؟ 

گریه کردم، از حرم بیرون آمدم و آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم. 

در عالم خواب، دیدم مشرف به خدمت حضرت امیر شده‌ام، حضرت به من فرمود: «آن مرد ضعیف‌الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند»، 

از خواب بیدار شدم و صبح سرسفره بودم که در زده شد. در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد، ‌سپس گفت: من خانه ی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آن‌جا نقل داده‌ام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد شما نمی‌خورد و شما آن را نمی‌خوانی، آن‌را به همسایه‌مان شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن شاید او استفاده کند. من کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی «درر السمطین» است که دنبالش بودم! در این هنگام بر این نعمت سجده شکر کردم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-10-20] [ 08:28:00 ب.ظ ]





  اهمیت واثر دعا برا مومنین   ...

اهمیت و اثر دعا برای مؤمنین 🤲🏻

دیدن مرحوم آقای کافی در خواب

آقای سید مهدی غروی فرمود:

من لیستی از اسامی افراد از دوستان و خویشان نوشته بودم و مطابق آن در مظآنّ دعا به آنان دعا میکردم، در این لیست اسم مرحوم آقای کافی واعظ، اول بود، بعد این لیست را تغییر دادم و اسامی اقوام را اول ذکر کردم. شبی خواب دیدم مرحوم آقای کافی آمده می گوید: چرا اسم مرا حذف کردی؟ گفتم: حذف نکردم جا به جا کردم. گفت: نه حذف کردی، از خواب بیدار شدم لیست مذکور را نگاه کردم، دیدم درست میگوید نام ایشان حذف شده است، آن را اصلاح کردم، دوباره به خوابم آمد و گفت: حالا درست شد.

📚 روزنه هایی از عالم غیب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:22:00 ب.ظ ]





  داستان کوتاه وپند آموز   ...

✨﷽✨

✅داستان کوتاه و پندآموز

مراسم عروسی بود پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد پیشش آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید. معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. و داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید 

یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که شما ساعت را از جیبم بیرون می‌آورید و جلوی دیگر معلمین و دانش‌آموزان آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد و شما آبروی من را نبردید. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست … چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم.

💥تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید. درود بفرستیم به همه معلم هایي كه با روش درست و آموزش صحيح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان مي كارند و هم تخم پاكي و انسانيت و جوانمردي را.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:12:00 ب.ظ ]





  دستورات سلوکی    ...

📌 نصایح و دستورات عمومی سلوک از مرحوم علامه حسن‌زاده آملی رحمة الله علیه:

🔹 سوره مبارکه اخلاص را با اخلاص بر زبان داشته باش؛
🔹 با خلق خدا مهربان باش؛
🔹 از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد بر حذر باش؛
🔹 خلاف مگو اگر چه به مطایبت (شوخی) باشد؛
🔹 از قسم خوردن هم اگرچه به راست،احتراز کن؛
🔹 چه ایستاده ای دست افتاده گیر!

📚 کتاب تازیانه های سلوک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:42:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما