یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  فراموش کردن صاحب نعمت   ...

⚡️⚡️یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، مرضى بى‌صداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مى‌تواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید! این بیماری، مرض «عادى‌شدنِ نعمت» است. این بیمارى چند نشانه دارد: 

🔸این که نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس (شکرگزارى) در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده !

🔹این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى !

🔸به بازار بروی و خرید کنی و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.

🔹هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى !

✅ خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم 🙏

═══✼🍃💖🍃✼══

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1401-09-23] [ 02:27:00 ب.ظ ]





  بچه مذهبی بود ولی قاتل شد   ...

چرا

مجید رضا رهنورد که

بچه مذهبی بود 

#قاتل شد😭

مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم.

👇👇👇

امروز صبح که خبر اعدام #مجیدرهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد

#خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه 

تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او #مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است.

مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام

نامش را ‏مجیدرضا گذاشت 

از کودکی #مسجدی و هیئتی بود 

همیشه تلاش میکرد 

صف اول #نمازجماعت 

خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز،

عبا بر شانه می انداخت 

#ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد

کم کم تحت تاثیر قرار گرفت 

آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را #ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین (ع) و حضرت فاطمه (س) را کنار گذاشته و حتی #مسخره می کند😳

خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به👈 یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، 

روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفرهء اغتشاش در خيابان، آن جرقه زده شد؛ 

اول، در خانه #وصیت نامه اش را می نویسد که:

برای من #گریه نکنید 

‏سر قبرم #قرآن نخوانید، 

هر #چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از جماعت حزب اللّهی ها داشته،،، 

او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما #زجرکش و تکه تکه اش می‌کنند… 

برای همین، موقع دستگیری میگوید منو #زود اعدام کنید‌؛ 😕

اما بعد از چند روز که رفتار مأموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با #رفتار مسلمانی و دینی با او رفتار و تعامل می کنند… 

تمام #معادلات ذهنی اش به هم می ریزد،،، 

بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، 

با او #صحبت می کنند؛ 

از زندگیش می پرسند… 

برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او #جزوه و #کتاب می دهند.. تا بخواند و اندکی اندیشه کند ؛

و خلاصه مجرم و بازجو باهم #گریه می‌کنند..

 آخر… تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر محتوای فضای مجازی، مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت برند،،، (#فجازی) 

به مادرش می گوید، 

با مادران #شهدا صحبت کن،،، 

طلب #عفو نکن 

فقط طلب #حلالیت کن 

من مثل یک #حیوان، برادر و هموطنم را کشتم،

مجیدرضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده،،، 

یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 

بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام  برسد(این حرف را با گریه و ضجّه میگوید و بازجو هم همراهش گریه می‌کند و ضجّه می‌زند… )😭

او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.

در حقیقت می شود گفت؛ 

#دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد،،، 

بلکه دوتا جوان را شهید کرد 

و یک جوان را #کشت، 

دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان (عجل الله فرجه) باشد ‏را تبدیل به یک #قاتل کرد.😔

مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.

دکتر اصغری نکا

(روانشناس و دانشیار) 

دانشگاه فردوسی مشهد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:52:00 ق.ظ ]





  چن کلام حرف حسابی   ...

سلام وقتتون بخیر 

🔵در ابتدا طرف صحبتم با اوناییه که وقتی میخوان برای پسرشون یا برادرشون یا آشنا و فامیلشون دختر پیدا کنند 👇

میگن؛ ما یه دختر خانواده دار و مومن و باحجاب میخوایم

بعد موقعی که میان دختر رو میبینن، میرن دیگه پیداشون نمیشه

میپرسی چرا ⁉️

میگه دختره زشت بود قیافه نداشت‼️

خانواده ی محترم آقا پسر!!! بله با شمام

اگه دختر خوشگل و بر و رو دار میخوای همون اول بگو دختر خوشگل، نگو دختر مومن!!!! 

درسته زیبایی مهمه

اما اگه شما دختر رو برای خوشگلیش میخوای، پس اونا هم باید پسر رو برای پولداریش بخوان‼️‼️

که اگه یه روز دختر خدایی نکرده حادثه ای براش پیش اومد و زیبایش رو از دست داد،

 باید بگید دیگه تو رو نمیخوایم و طلاقش داد!

یا اگه پسر در کارش موفق نشد و همه داراییش رو از دست داد باید رهاش کرد و ازش طلاق گرفت‼️

🔴بخاطر 3 چیز نباید انسان رو مسخره کرد چون دست خودش نیست

⛔️پدر و مادر

⛔️ظاهر و قیافه

⛔️زادگاه

🔴لطفا منطقی باشیم👇

آدم اگه ظاهرش دست خودش بود، یا قرار بود پدر و مادرشو انتخاب کنه، زیباترین چهره دنیا رو میساخت برای خودش! و بهترین پدر و مادر جهان رو انتخاب میکرد👌

🔴لطفاً، خواهشاً اینقدر ایرادهای بیخود نگیریم برای ازدواج جوانها!!!!!

🔵 دومین حرفم با دختر پسرای این دوره زمونه ست! 

آقایون‼️

 خانوما‼️👇

❌برای ازدواج توقعات فضایی از طرف مقابلتون نداشته باشید! ❌

♦️ آیا باید حتما خونه داشته باشه⁉️

♦️حتما ماشین داشته باشه،⁉️

♦️ خانواده اش از معروف ترین خانواده ها باشن، پولدار باشه،⁉️

♦️  خوشتیپ باشه، قد بلند باشه⁉️

♦️چشماش رنگی باشه⁉️ 

موهاش بور، مومن باشه،⁉️

 ♦️دست و دلباز باشه، صادق باشه،  ⁉️

♦️وفادار باشه، 

تو شمال ویلا داشته باشن،⁉️

 ♦️خانواده دار باشه،

 دندونپزشک یا مهندس یا دکتر باشه، ⁉️

♦️تحصیلات عالیه داشته باشه…. ⁉️

🔵بذارید یه چیزی رو براتون روشن کنم

هیـــــچ آدمـــــــی تــــــوی دنیــــــــا بــی نقــــص نیسسسسسستتتتتتت!!!!!! 💯

❇️اونی که بی عیب و نقصه

 فقط خداست! ✅

🔵مطمئن باشید 👇

هیچ وقت هیچ آدمی رو توی زندگیتون پیدا نمی کنید که همه چیییییززززز رو با هم داشته باشه!!! 👌

🔵همه یه عیب و ایرادی دارن! 

♦️هنر اینه که چطور اون عیب رو زیبا ببینید!! 

🔴لطفا لطفا لطفا👇👇 

🔷برای ازدواج زیاد ایراد نگیرید

🔶به خدا توکل کنید

🔷ایرادات و مشکلات رو میشه باهم حل کرد! 

🔶یه شبه آدم پولدار نمیشه! 

🔷پله پله،  آروم آروم،  دست همو بگیرید به 🔶همدیگه کمک کنید، باهم زندگیتونو بسازید… 

🔷مطمئن باشید همه چیز درست میشه

🔶فقط باید به حکمت خداوند ایمان داشته 🔶باشیم و بخواهیم دربا هم و در کنار هم

کامل و مکمل هم باشیم

🔺آقایون

🔺خانوما

خواهشاً 

 🔷با توکل بر خدا

🔷 برای رضای خدا

🔺 ازدواج رو  آسان بگیرید.

🔵به امید ازدواج آسان تمامی مجردها و توقعات کمتر و زندگی های شیرین تر

الهی آمین یا رب العالمین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:55:00 ب.ظ ]





  معجزه حضرت زهرا مهر مادری   ...

﷽✨ـ

🍂 #مهرمادر 

🌸 یا فاطمه-سلامﷲعلیکِ! به فریادم برس!

➿ در اردوگاه موصل، پیرمرد بزرگواری بود که بعد از نماز صبح می‌نشست و دعا می‌خواند. بعثی‌های پلید هم اگر کسی بعد از نماز صبح بیدار می‌ماند و تعقیبات می‌خواند، خیلی معترضش می‌شدند.

➿ به هر حال، آمدند و معترض حاج حنیفه شدند. به او گفتند: «پیرمرد! این چیه که تو بعد از نماز صبح می‌نشینی و وراجی می‌کنی؟» (با لحن نابخردانه خودشان).

➿ حاج حنیفه که ‌دید این‌ها خیلی پایشان را از گلیمشان دراز‌تر کرده‌اند. گفت: «می‌دانید بعد از نماز صبح من چه کسی را دعا می‌کنم؟» گفتند: «چه کسی را دعا می‌کنی؟» گفت: «به کوری چشم شما، ‌بعد از نماز صبح می‌نشینم و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی را دعا می‌کنم».

➿ نگهبان بعثی این حرف را شنید و رفت. موقع آمار، در که باز شد، حاج حنیفه را بردند و حسابی کتک زدند و او را انداختند داخل زندان.

➿ دو نفر دیگر هم در زندان بودند. یکی از آن‌ها علیر‌ضا علی‌دوست بود که اهل مشهد است. ایشان می‌گفت: «ظهر که زندانبان غذا آورد، ما دیدیم غذا برای دو نفر است، با دو تا لیوان چای. گفتیم: ما سه نفریم. گفت: این پیرمرد ممنوع از آب و غذاست.

➿ چهار روز به این پیرمرد یک لقمه غذا و یک قطره آب ندادند. هرچه ما اصرار کردیم، امکان نداشت. زندانبان می‌ایستاد تا ما این لیوان چای را بخوریم و بعد که خاطرجمع می‌شد، می‌رفت.

➿ روز چهارم دیدیم که حاج حنیفه دیگر توانایی اینکه نمازش را روی پا بخواند، ندارد. او نشسته نمازش را خواند و به جای اینکه بعد از نماز، تعقیبات بخواند، دراز کشید و همین‌جور شروع کرد با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) از تشنگی خودش صحبت کردن. عرض می‌کرد: فاطمه جان! از تشنگی مُردم، به فریادم برس!

➿ ما به بعثیان پلید التماس می‌کردیم، ولی حاج حنیفه گرسنه و تشنه، چشمش را به روی بعثی‌ها بلند نمی‌کرد، تا چه برسد به این‌که زبانش را باز کند.

➿ عزتش را این‌طور حفظ می‌کند ولی از آن طرف، تشنگی خودش را با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در میان می‌گذارد.

➿ علی‌دوست می‌گفت: «روز چهارم آنقدر از تشنگی نالید تا این‌که چشم‌هایش بسته شد و به خواب عمیقی فرو رفت. 

➿ ما دو نفر، متوسل به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) شدیم و عرض کردیم: یا فاطمه! عنایتی کنید تا ما بتوانیم امروز یک لیوان چای برای حاج حنیفه نگه داریم.

➿ بالاخره تصمیم گرفتیم از دو لیوان چای، نصف یک لیوان را من سر بکشم و نصف دیگر را آن برادر، طوری که زندانبان عراقی متوجه نشود و یک لیوان چای را مخفیانه در یک قوطی بریزیم. به هر حال، آن روز توانستیم یک لیوان چای را نگه داریم.

➿ زندانبان رفت و ما منتظر بیدار شدن حاج حنیفه بودیم که این لیوان چای را به او بدهیم. بعد از لحظاتی، دیدیم بیدار شد، اما با چهره‌ای برافروخته و شاداب. بلند شد و شروع کرد به خندیدن و صحبت کردن. 

➿ دیدیم، این، آن حاج حنیفه نیست که با ضعف و ناتوانی نمازش را نشسته خواند و دراز کشید و به‌‌ همان حالت، ‌با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) عرض حاجت می‌کرد و از تشنگی می‌نالید.

➿ به هر حال، آرام آرام سر صحبت را باز کردیم و گفتیم: امروز به برکت توسل شما، ما توانستیم یک لیوان چایمان را نگه داریم.

➿ حاج‌حنیفه خندید و گفت: خیلی ممنون! خودتان بخورید. نوش جانتان! الان در عالم خواب، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) هم از شربت سیرابم کردند و هم از غذا سیرم نمودند و آن طعم شیرین شربتی که از دست مبارک حضرت زهرا (علیهاالسلام) خوردم، هنوز کام مرا شیرین نگه داشته است. من این چای تلخ شما را نخواهم خورد.

📖 حماسه‌های ناگفته 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:51:00 ب.ظ ]





  قضاوت کردن ممنوع   ...

                         ✨﷽✨

#قضاوت کردن دیگران ⛔️

💠 روزى مردی نزد #عارف اعظم آمد 

و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست.  عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.

🔷 عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم.

🔺 مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايید عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ‼️⁉️

✔️ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان …😰

❌ دیگر هرگز ديگران را قضاوت نكنيد ❌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-09-17] [ 08:59:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم