یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    





جستجو





  اثر خیرات به اموات   ...

?آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 

?در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!!

جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟

جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 

این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.

پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟

گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم.

پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ 

گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند.

صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.

 گفتم: شما پدر دارید؟ 

جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.

پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. 

پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت.

پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟

گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده… 

صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.

•┈┈••••✾•???•✾•••┈┈•

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-06-03] [ 12:49:00 ب.ظ ]





  معجزه امام حسن عسکری(ع)   ...

ماجرای آن ماهی‌ که از اعماق زمین به دست یار امام حسن عسکری(ع) رسید

   ابوجعفر طبری نقل کرد: روزی در محضر پر فیض امام حسن عسکری(ع) نشسته بودم، از حضرت تقاضا کردم و عرضه داشتم : یا بن رسول‌اللّه! چنانچه ممکن باشد یک معجزه خصوصی برای من ظاهر سازید؟ تا آن را برای دیگر برادران و دوستان هم مطرح کنم، امام(ع) فرمود: ممکن است طاقت نداشته باشی و از عقیده خود دست برداری، به همین جهت سه بار سوگند یاد کردم بر اینکه من ثابت و استوار خواهم ماند. پس از آن ناگهان متوجّه شدم که حضرت زیر سجّاده خود پنهان شد و دیگر او را ندیدم، چون لحظه‌ای از این حادثه گذشت، حضرت ظاهر شد و یک ماهی بزرگی را که در دست خود گرفته بود به من فرمود: این ماهی را از عمق دریا آورده‌ام و من آن ماهی را از حضرت گرفتم و رفتم با عده‌ای از دوستان طبخ کرده و همگی از آن ماهی خوردیم که بسیار لذیذ بود

?چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:38:00 ق.ظ ]





  سعی کن گریه کنی   ...

⚜ سعی کن گریه کنی!

▪️ [حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره] شیر آب حیاط را به‌اندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو می‌گرفتند. 

▪️ گفتم: آقا، محرم دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. 

▪️ همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: «آسید محمد! سعی کن هر شبانه‌روزی یک‌مرتبه برای امام حسین علیه‌السلام گریه کنی…» . (براساس خاطره یکی از شاگردان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:34:00 ق.ظ ]





  دوعمل ساده ولی سنگین   ...

☝️?دو عمل پر ثواب و ساده …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:29:00 ق.ظ ]





  عبد صالح خدا آیت الله بهجت   ...

◼️ میخوای بری بهشت؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:25:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما