یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  شاخه درخت طوبی   ...

??﷽??

شاخه درخت 

?گاهی بچه ها شاخه درختی را می‌گیرند و به آن آویزان می‌شوند تا از درخت بالا بروند. 

حسنات،  اینطورند. 

نماز، شاخه ای از شاخه های درخت طوبی‌‌؛ یعنی وقتی که نماز می خوانید، دستتان را به این شاخه درخت طوبی گرفته اید تا شما را به بهشت ببرند. 

روزه، امر به معروف، نهی از منکر، کمک کردن به یتیم و فقیر و ضعیف،و از این قبیل کارهای خیر،  همه از شاخه‌های طوبی هستند و انسان را به طرف به بهشت می برند.

کتاب مشکات 

تمثیلات اخلاقی _تربیتی 

 آیت الله حائری شیرازی

#موعظه_بزرگان 

#درس_اخلاق

#راهکارهای_معنوی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1401-05-03] [ 02:05:00 ب.ظ ]





  میزا جواد آقا ملکی تبریزی   ...

#میرزا‌جوادآقا‌ملکی‌تبریزی

✍ چگونه شخص عاقل راضی می شود خود را از اين همه #فضيلت، محروم نمايد و به خسارت و رذائل ديگر که نتيجه ترک #نمازشب است آلوده کند؟!

? چگونه شخص عاقل راضی می شود که شرافت #مناجات با خداوند ملک جبار و #لذت انس با او و لذت درخشش نور او و کرامت هم نشينی با او را به خاطر استراحت چند ساعت از شب، از دست بدهد؟!

✨ #رسول‌خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمودند:«بهترين شما صاحبان عقل هستند.»

عرض شد يا رسول الله!

صاحبان عقل چه کسانی اند؟ فرمودند«اهل نماز شب هنگامی که مردم در خواب فرو رفته اند.»

?بحار الانوار، ج۸۴، ص۱۵۸


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 02:03:00 ب.ظ ]





  یک داستان یک پند   ...

#یک داستان  یک پند

?شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد:

?در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت.

سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.!

قدری جلوتر شترهایی ??قطار وار از كنارم می‌گذشتند…

ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم، خطرناك بود

?به مسجد رفتم و فكر می‌كردم همه چیز حساب دارد.

این لگد شتر چه بود؟! 

?در عالم معنا گفتند:

شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!

گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم…

گفتند: لگد شتر? هم كه به تو نخورد!

?اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند…

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 02:02:00 ب.ظ ]





  حدیثی از پیامبر حتما بخوانید   ...

✅ حدیثی آمده که پیامبر خدا صلے‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم از جبرئیل علیه‎السلام چند موعظه طلب كردند و او هم در پاسخ مواعظی بیان کرد:

❶ ای محمّد تو هر گونه كه می‌‏خواهی زندگی كن (ولی بدان كه ناگزیر) خواهی مرد، «فَقَالَ یا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَیت‏.»

پ.ن ⇦ این یعنی وقتی كه می‎دانی بسوی خدا میروی پس بهترین عملهای كه تو را به خدا نزدیك میكنه انجام بده، ما خیلی به عملمون بی مهر هستیم وتنها این عمل با ما می‎ماند!

❷ هر كس را می‌‎خواهی دوست بدار ولی بالاخره روزی از او جدا خواهی شد، «وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُه»

پ.ن ⇦ یعنی دل مال خداست اگر قراره كسی هم محبوب باشد باید او باشد كه باقی است و ماندگار.

❸ هر چه می‌‎خواهی انجام ده كه بالاخره آن را ملاقات خواهی كرد، وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُلَاقِیه‏

پ.ن ⇦ با این حساب كه عمل را ملاقات خواهیم كرد چرا این عمل را خوشبو نكنیم.

❹ بدان كه شرف و بزرگی مؤمن نماز شب او است، شَرَفُ الْمُؤْمِنِ‏ صَلَاتُهُ بِاللَّیل

پ.ن ⇦ كمال قرب انسان به خدا نماز شب است، یكی میگفت: الهی آنكه سحر ندارد از خود خبر ندارد

❺ و عزّت و سرافرازی مؤمن خودداری او از آزار رسانیدن بمردمان است. «وَ عِزُّهُ كَفُّ الْأَذَی عَنِ النَّاس»

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 02:00:00 ب.ظ ]





  خدایا شکرت مقدس اردبیلی نشدم   ...

?خدایا شکرت مقدس اردبیلی نشدم….

 در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می اندازد و بالا می کشد می بیند پر از طلا است.

خداوند می خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی گرداند و رو به آسمان می کند که خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم.

دوباره سطل را بالا می کشد می بیند طلاست. می گوید خدایا من طلا نمی خواهم  من آب می خواهم. بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود. برای او طلا قیمت نداشت.

در جریان دیگری مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می شد دید این حمام دار آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می کند.

خدایا تو را شکر می کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می شدم می دانم مسئولیتم زیاد می شد و ظلم می کردم. خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی.

خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم. چون من گول می خوردم و مال مردم را می خوردم. خدایا شکر که من وزیر نشدم خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم. خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم.

مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد. (گفتم ریا و شرک خیلی ریز و دقیق است مثل مورچه ای سیاه که روی سنگ سیاه در شب تاریک ظلمانی راه برود.) مقدس اردبیلی داخل می رود و سلام می کند و گرم می گیرد او هم نمی شناخت که این مقدس اردبیلی است.

مقدس می گوید از چند دقیقه ی قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می شنیدم که دعای می کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این ها نشدم این دعاهایت خوب بود اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم.

می خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم. حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست.

مقدس گفت: چطور؟ گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد. گفت: یک داستانی برای مقدس اردبیل نقل می کنند می گویند یک شب نصف شب بلند شد می خواست نماز شب بخواند دلو را داخل چاه انداخت طلا درآمد سه بار طلا در آمد داخل چاه سرازیر کرد گفت خدایا من از تو آب می خواهم من با این چیزها گول نمی خورم.

این طور چیزی می گویند درست است؟ مقدس گفت: درست است. (حمام چی نمی دانست این خود مقدس است.) حمامچی گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود. گفت: اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد. حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است. یک حمامچی مچ مقدس اردبیلی را می گیرد. حواستان جمع باشد ریا اینقدر ریز است.

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:59:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم