یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو





  سبک زندگی قرآنی   ...

🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 

🍂 همنشین پیامبر شوید. 🍂 

🔸کیا دوست دارن در بهشت همنشین پیامبر و ائمه باشن؟

🍂راهش اینه :

🔸اطاعت از خدا و رسول🔸

⚡️یکى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام  ثوبان  که نسبت به آن حضرت محبت و علاقه شدیدى داشت، روزى با حال پریشان خدمتش رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سبب ناراحتى او سؤال نمود، در جواب عرض کرد:  

زمانى که از شما دور مى شوم و شما را نمى بینم ناراحت مى شوم، امروز در این فکر فرو رفته بودم که فرداى قیامت اگر من اهل بهشت باشم، مسلماً در مقام و جایگاه شما نخواهم بود، و بنابراین شما را هرگز نخواهم دید. 

و اگر اهل بهشت نباشم، که تکلیفم روشن است، بنابراین در هر حال از درک حضور شما محروم خواهم شد، با این حال چرا افسرده نباشم؟!  

🔸آیه ۶٩ سوره نساء نازل شد و به این گونه اشخاص بشارت داد که افراد مطیع پروردگار در بهشت نیز، همنشین پیامبران و برگزیدگان خدا خواهند بود.

🔸وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا.

🔸🔸🔸🔸

⚡️توجه داشته باشید که اطاعت از ولیّ امر مسلمین هم اطاعت از خدا و رسوله.

🔸پس هردستوری را که انجام بدین (مثلا اگه جنس ایرانی بخرین، یا به تولید رونق ببخشید یا….. ) نتیجه اش همنشینی با پیغمبر در بهشته.

#سبک_زندگی_قرآنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1403-11-20] [ 12:35:00 ب.ظ ]





  خدمات رضا شاه   ...

🔴این تنها گوشه ای از خدمات رضاشاه پدر نوین ایران به میهن و ملت است، تاریخ قاضی منصف و صادقی است،

دشمنان ایران بدانند این خدمات را

1)جدایی رشته کوههای آرارات و بخشیدن آن به ترکیه

2)کشتار  و تبعید بیش از 24 هزار نفر از مردم ایران

3)توهین به ناموس ایرانی و دستور کشف حجاب

4)جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی

5)امضای قرارداد ننگین سعدآباد و جدایی بخش های زیادی از ایران

6)بخشیدن کل اروند رود به عراق و زمینه آغاز جنگ تحمیلی

7)نسل کشی در تبریز و ویران کردن آثارباستانی و کتاب های مردم تبریز

8)موافقت با طرح انگلیسی راه آهن شمال به جنوب برای پیروزی جنگ انگلیس

9)مخالفت با طرح ایرانی راه آهن شرق به غرب برای تجارت ایران با سایر کشورها 

10)جدایی  مناطق «بولاغ‌باشی»، «جوزر»، «قوری‌گل» ایران توسط ترکیه در زمان رضاشاه

11)جدایی  روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»ایران توسط ترکیه رضاشاه

12)جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت 3 هزار کیلومتر در سال 1317

13)با جدایی دشت ناامید از ایران سرچشمه رود هیرمنداز سیستان و بلوچستان خارج و سیستان تبدیل به ریگزار شد.

14)اعطای امکانات به باستان شناسان امریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار تخت جمشید توسط این باستان شناسان 

15)برآورده کردن آرزوی دیرینه انگلیسی ها با شعار سازندگی با پول مردم به نفع انگلیسی ها

16)غاصب 2167 از روستاهای کشور و صدور این سند این روستاها به نام خود

17)254،585 تن ،تعداد افرادی که درآمدشان از زمین های حاصل خیز به جیب رضاشاه میرفت!!

18)ممنوعیت عزاداری سالار شهیدان در ماه محر و صفر

19)شهادت روحانیون به نام ایرانی به مانند شهید مدرس به جرم مخالفت با فعالیت های ضد انسانی رضاشاه

20)کشتن شعرا، روشنفکران ،و ادیبانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی و بسیاری از نویسندگان ایرانی توسط رضاشاه

21)تبعید نقاش نامی ایرانی کمال االملک به بیابان های نیشابور

22)قتل عام و مجروح شدن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد به جرم اعتراض به بخشنامه‌ی اجباری شدن کلاه‌فرنگی برای ایرانیان (کلاه‌شاپوی فرانسوی)

23)کشتن سردار اسعد بختیاری(وزیر جنگ در دوران نخست‌وزیری محمدعلی فروغی) که پس از اینکه مورد غضب رضاشاه قرار گرفت، به زندان افتاد و سرانجام در سال 1312 در زندان قصر با آمپول پزشک احمدی کشته شد

24)قتل نصرت‌الدوله فیروز از مشاوران رضاشاه و ازنزدیکان شاه که به شکل فجیعی در زندان سمنان به دستور او به قتل رسید

25) قتل علی‌اکبر داور  که معمار دادگستری نوین ایران بود و چند پروژه‌ی مهم مانند تأسیس «اداره‌ی ثبت احوال»، تدوین «قانون ثبت اسناد»، «قانون ثبت املاک»، «قانون ازدواج و طلاق» و تأسیس بیمه‌ی ایران را در کارنامه داشت

26) قتل ناجوانمردانه‌ی دکتر اسدی، داماد فروغی، تنها دختر وی را به کام مرگ کشاند و مخوف‌ترین و جنایتکارانه‌ترین حکومت‌های دوران معاصر را رقم زد

27)اشغال ایران در مدت سه روز توسط متفقین و مقاومت نکردن حتی یک روز در برابر لشکر متفقین 

28)لغو تبلیغاتی قرارداد استعماری نفتی دارسی و سپس امضای سی ساله قرارداد آن با انگلیسی ها

29)قلع و قم کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان

30)قتل 25 تن از دلیران سران بختیاری و قشقایی و ممسنی و بویر احمدی توسط رضاشاه

31) تاراج سر ستونی های تحت جمشید توسط امریکایی ها ( هم اکنون در موزه دانشگاه شیکاگو )

32)تاراج سر سنگی گاو نر از جبهه شرقی رواق شمالی کاخ صد ستون  تخت جمشید(هم اکنون در موزه دانشگاه 

شیکاگو)

32)غارت آثار باستانی دوره ساسانی و اسلامی از جمله محراب 1400 ساله اصفهان (هم اکنون در موزه متروپولیتن)

33) غارت سی هزار از الواح گلی توسط باستان شناسان امریکایی از تخت جمشید در دوره رضاشاه و……

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1403-11-18] [ 09:00:00 ق.ظ ]





  داستان زیبا    ...

مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض سی روز پسرم را وادار به انجام نمازهایش در مسجد بکنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم….! عروس جواب داد: مادر داستان سنگ و گنج را شنیده‌ای؟ می‌گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد. با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد.

مردی از راه رسید و گفت: تو خسته شده‌ای، بگذار من کمکت کنم. مرد تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد. طلای زیادی زیر سنگ بود…. مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود؛ گفت: من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است. مرد گفت: چه می‌گویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی!

مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند، مرد اول گفت: باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا که من نود ونه ضربه زدم و سپس خسته شدم و دومی گفت: همه‌ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم… قاضی گفت: نود و نه جزء آن طلا از آن مرد اول است، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمی‌توانست به تنهایی سنگ را بشکند.

و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم…! چه عروس خوش بیان و خوبی، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد و نگفت: بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم. بدین گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است…. اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می‌گیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می‌دانند کم نیستند. اما خداوند از مثقال ذر‌ه‌ها سوال خواهد كرد.

#حکایتهای_شنیدنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:59:00 ق.ظ ]





  داستان کوتاه وجذاب   ...

✨داستان کوتاه و جذاب

*هوشمندانه عمل کن*

🔹شخصی هر روز در بازار گدايی می‌كرد و مردم که او را انسان نادانی می دانستن ، حماقت او را دست می‌انداختند. و به او دو سكه  نشان می‌دادند كه يکی‌شان از طلا بود و دیگری  از نقره؛

🔸اما برای او  سكه نقره همیشه جذابتر بود و ان را انتخاب می‌كرد. و مردم کلی به سادگی او می خندیدند‌‌.‌‌…..

🔹اين داستان در تمام منطقه شهر پخش شده بود و هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سكه به او نشان می‌دادند و او هميشه سكه نقره را انتخاب می‌كرد.

👈روزی مرد مهربانی که این ماجرا را شنیده بود،از راه رسيد و از اينكه او را آن‌طور دست می‌انداختند٬ متاثر گشت !

🔸در گوشه ميدان به سراغش رفت یک سکه ی طلا به او داد و گفت:«هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬سكه طلا را بردار. اينطوری هم پول بيشتری گيرت می‌آيد و هم ديگر دستت نمی‌اندازند!»


🔹گدا با لبخند پاسخ داد:
*«ظاهراً حق با شماست٬اما اگر سكه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت كنند كه من احمق‌تر از آن‌ها هستم. شما نمی‌دانيد تا حالا با اين كلک چقدر پول گير آورده‌ام!»


👌و در ادامه گفت:
«وقتی  كاری كه می‌كنی، هوشمندانه است ، بگذار  دیگران تو را احمق فرض کنند 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:47:00 ق.ظ ]





  روایت شهید   ...

😍کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزی کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"به آنجا سَری میزد بہ پیرمردی که آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،
یکبارازنماز جمعه برمیگشتیم که حاج حمیدگفت: بنظرت سَری به پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود که به خاطر جابجایی خبری ازاو نداشتیم.
زمانیکه رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزی کار چند دسته سبزی به حاج حمید داد.

🔻سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجای دست مزد به من داد.
گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نه سبزی احتیاج نداریم.
در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایه ها به پیرمردگفته بود که حاج حمید شهید شده.

🔻پیرمرد با گریه گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکاری است که به من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی به این مهمی داره و سردار سپاهه…

✍راوی: همسر شهید

#سردار_شهید_سید_حمید_تقوی_فر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1403-11-17] [ 02:02:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما