یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو





  امام حسین الان کجاست؟   ...

?صلی الله علیک یا ابا عبدالله

✅شخصی از امام صادق (ع) پرسید: 

آقا جان!جدتان امام حسین (ع) الان کجاست؟

?حضرت فرمودند: چقدر جثه تو کوچک است و چقدر سوال تو بزرگ است! بدن مبارک امام حسین (ع) در قبر است اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا نزد جد و پدر و مادرشان است و نظر مبارک امام حسین (ع) به دو مکان و موضع است:

1⃣ به زوار قبرش

2⃣ به مجالس عزایش

 آنگاه حضرت فرمودند: امام حسین (ع) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند که برای عزادارانش استغفار نمایند تا خدا آنان را بیامرزد.

?در روایتی دیگر امام حسین (ع) فرمودند:  

اگر گریه کننده بر من می دانست که چه اجری نزد خداوند دارد شادی اش از اندوهش بیشتر می گردید.

?منابع :

چشمه سار عشق، ص 10

قصص الحسینیه، ص 72

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1401-06-04] [ 01:33:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  داستانی خواندنی در مورد قمه زنی با استناد به آیه قرآن   ...

? داستانی خواندنی از حجت الاسلام قرائتی در مورد قمه زنی

(با استناد به آیه قرآن)

 حجت الاسلام قرائتی: 

در یکی از شهر‌ها با وجود توصیه ‏های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمه‎زنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست ‏برنمی ‏داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آن‌ها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می ‏آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.

وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمده‏‌ای برای قمه‎زنی بگویی.

گفتم: شغل من چیست؟ 

گفتند: تو معلم قرآن هستی.

 گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟ 

گفتند: بله قبولت داریم، ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو. 

من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (سوره بقره آیه ۱۰۴)؛

«ای کسانی که ایمان آورده‏ اید! “راعنا” نگویید، بلکه بگویید: “انظرنا".» و بعد توضیح دادم که: 

«یا ایها الذین آمنوا» یعنی:‌ ای مؤمنین.

«لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید. راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصه‏‌ای دارد و قصه ‏اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن. 

یعنی آرام‎تر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن.

این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می‏ شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی. 

«راعنا» را هم می‏ شود از ریشه «رعی‏» گرفت و هم از ریشه «رعن‏». اگر از «رعی‏» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن‏» است، ولی اگر از ریشه «رعن‏» گرفته شود، رعونت ‏به معنای خر کردن است! و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»!

وقتی که مسلمانان می‏ گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن‏» را اراده می ‏کردند، ولی یهودی‎‌ها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمان‎‌ها به پیغمبرشان می‏گویند خرمان کن. در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‏ اید، “راعنا” نگویید بلکه “انظرنا” بگویید.» 

یعنی کلمه‏‌ای را که دشمن از آن سوء استفاده می‏ کند به کار نبرید.

بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می‏ زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می ‏کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ‏‌ها دچار مرض خودآزاری هستند. دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می‏ کند. 

این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می‏ کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث‏ به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می‏ دهد که: از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند پرهیز کنید. پس، چون امروز دشمنان از قمه‏ زنی شما سوء استفاده می‏ کنند، شما دیگر قمه نزنید. 

گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمی‌زنیم.

منبع: مجله مبلغان، شماره ۳۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:46:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  اثر خیرات به اموات   ...

?آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 

?در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!!

جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟

جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 

این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.

پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟

گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم.

پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ 

گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند.

صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.

 گفتم: شما پدر دارید؟ 

جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.

پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. 

پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت.

پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟

گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده… 

صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.

•┈┈••••✾•???•✾•••┈┈•

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-06-03] [ 12:49:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  معجزه امام حسن عسکری(ع)   ...

ماجرای آن ماهی‌ که از اعماق زمین به دست یار امام حسن عسکری(ع) رسید

   ابوجعفر طبری نقل کرد: روزی در محضر پر فیض امام حسن عسکری(ع) نشسته بودم، از حضرت تقاضا کردم و عرضه داشتم : یا بن رسول‌اللّه! چنانچه ممکن باشد یک معجزه خصوصی برای من ظاهر سازید؟ تا آن را برای دیگر برادران و دوستان هم مطرح کنم، امام(ع) فرمود: ممکن است طاقت نداشته باشی و از عقیده خود دست برداری، به همین جهت سه بار سوگند یاد کردم بر اینکه من ثابت و استوار خواهم ماند. پس از آن ناگهان متوجّه شدم که حضرت زیر سجّاده خود پنهان شد و دیگر او را ندیدم، چون لحظه‌ای از این حادثه گذشت، حضرت ظاهر شد و یک ماهی بزرگی را که در دست خود گرفته بود به من فرمود: این ماهی را از عمق دریا آورده‌ام و من آن ماهی را از حضرت گرفتم و رفتم با عده‌ای از دوستان طبخ کرده و همگی از آن ماهی خوردیم که بسیار لذیذ بود

?چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:38:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  سعی کن گریه کنی   ...

⚜ سعی کن گریه کنی!

▪️ [حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره] شیر آب حیاط را به‌اندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو می‌گرفتند. 

▪️ گفتم: آقا، محرم دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. 

▪️ همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: «آسید محمد! سعی کن هر شبانه‌روزی یک‌مرتبه برای امام حسین علیه‌السلام گریه کنی…» . (براساس خاطره یکی از شاگردان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:34:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم