یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اسفند 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30  





جستجو





  حسادت   ...

📜

🍁 حسادت 🍁

روزگاری در سرزمینی، زنى بود بسیار حسود، همسایه‌اى داشت به نام خواجه سلمان كه مردى ثروتمند و بسیار شریف و محترم بود، زن بر خواجه رشك مى‌برد و مى‌كوشید كه اندكى از نعمتهاى آن مرد شریف را كم كند و نیک نامى او را از میان ببرد؛ ولى كارى از پیش نمى‌برد و خواجه به حال خود باقى بود.

عاقبت روزى تصمیم گرفت، كه خواجه را مسموم كند، حلوایى پخت و در آن زهرى بسیار ریخت و صبحگاهان بر سر راه خواجه ایستاد؛ هنگامى كه خواجه از خانه خارج شد، حلوا را در نانى نهاده، نزد خواجه آورد و گفت: خیراتى است.

خواجه، حلوا را بستاند و چون عجله داشت، از آن نخورده به راه افتاد و به سوى مقصدى از شهر خارج شد. در راه به دو جوان برخورد كه خسته و مانده و گرسنه بودند، خواجه را بر آن دو، شفقت آمد، نان وحلوا را به آنها داد؛ آن دو آن را با خشنودى فراوان، از خواجه گرفتند و خوردند و فى‌الحال مردند.

خبر به حاكم شهر رسید و خواجه را دستگیر كرد، هنگامى كه از وى بازجویى شد، خواجه داستان را گفت. حاكم كسى را به سراغ زن فرستاد، زن را حاضر كردند، چون چشم زن به آن دو جنازه افتاد، شیون و زارى آغاز كرد و فریاد و فغان راه انداخت؛ معلوم شد كه آن دو تن، یكى فرزند او و دیگرى برادر او بوده است. خود آن زن هم از شدت تأثر و جزع پس از یكى دو روز مرد.

آن زن حسود ، گور خود را با دست خود كند و دو جوان رعنایش را فداى حسد خویش كرد …

امام صادق عليه السلام فرمودند : حسود به خود زيان مى رساند ، پيش از آن كه به شخص مورد حسادت ، زيان رسانَد ، مانند شيطان كه با حسادتش براى خود ، نفرين بر جاى گذاشت و براى آدم ، برگزيده شدن را .

📚 بحار الأنوار : ج 73 ص 255 ح 23

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1403-12-17] [ 03:05:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  برکت توسل به نام امام زمان ارواحنافداه فداه   ...

​‍

#برکت_توسل_به_نام_امام_زمان_عج

انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، #امام_زمان علیه السلام به فریاد او می‌رسند.
یک نفر نقل می‌ کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن‌ دو نفر با همدیگر رفیق ‌می‌ شوند. شب‌ ها روی پشت بام می‌خوابیدند و گاهی برای تهیه غذای ساده‌ای بیرون می‌رفتند و بقیه‌ اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند.
روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ می‌خورد و دستش به لباس احرام یکی از عرب‌ها اصابت می‌ کند. آن عرب، فریاد می‌زند: سارق سارق. شرطه‌ها آن جوان را دستگیر می ‌کنند و به حجر اسماعیل می‌ برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب ‌می ‌شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می‌ گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان».
مسئول شرطه‌ها می‌ رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می ‌گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدم‌های محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطه‌ها از جمعیت بیرون برد.

شرطه‌ها به مسئول خود می‌ گویند: او کیست؟ آن مسئول می‌ گوید: نمی‌دانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیه‌ای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم.

👤حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری

❤️اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1403-12-16] [ 02:31:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  کتمان حوائج به استجاب شون کمک میکنه   ...

✍می‌دونستید کتمان حوائج و دعاها به استجابت‌شون کمک میکنه

🎥 آیت الله فاطمی نیا رحمة الله علیه



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:53:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  اگر میدونستم این دنیا به خاطر صلوات اینهمه....   ...

💥شهید علی موحد دوست، به یکی از دوستانش در عالم خواب فرمودند :

🔸اگر می دونستم این دنیا به خاطر صلوات این همه ثواب و پاداش میدن، حالا حالاها آرزوی شهادت نمی کردم ،می موندم توی دنیا و صلوات می فرستادم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:49:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  معارف حسینی داستان روزه امام حسین علیه السلام    ...

#معارف_حسینی #مصیبت_عطش

🩸از کودکی به جای همه «تشنگی» کشید / ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا، حسین …
{طولانی، اما خواندنی}

در برخی از نقل‌ها آمده است:

🔹 وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام پنج ساله (یا در نقلی هشت ساله) بودند، که یک روز را روزه گرفتند؛ از قضا آن روز، روز بسیار گرمی بود؛ همین که آفتاب بلند شد، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دید که لبهای مبارک حسینش خشکیده و رنگ مبارکش زرد شده است.

🔸 لذا فرمود: ای نور دیده‌ام؛ چه شده است که چنین شده‌ای؟ سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: به‌جهت رضای حق تعالی روزه گرفته‌ام. صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به‌ جهت رضای حق تعالی روزه مگیر! بیا افطار کن!

🔹 در همین حال، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد شدند و مطلع گردیدند که سیدالشهداء علیه‌السلام روزه گرفته و از شدت گرما و حرارت عطش به ضعف و غش افتاده و سرش در دامن فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است و آن حضرت با دیده‌ای گریان به حسینش می‌نگرد.

🔸 ایشان هم به گریه در آمدند! آب و طعامی طلبیدند و امر به افطار او فرمودند. سیدالشهداء علیه‌السلام خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: اطاعت شما واجب است ولکن این روزه را به جهت رضای حق گرفته‌ام، التماس دارم که مرا معاف دارید تا به اتمام برسانم.

🔹 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چون این حال را مشاهده نمود، دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مرا طاقت دیدن لبهای خشکیده حسین علیه‌السلام نیست و نمی‌خواهم که او را دل شکسته ببینم، خدایا رحم نما و زود روز را به شام برسان که جگر گوشه من تشنه نباشد.

🔸 ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد: یا رسول اللّه، حق‌ تعالی سلامت می‌رساند و می‌فرماید: دل خوش دار که هفتاد هزار فرشته را امر فرموده‌ایم که قرص آفتاب را زودتر به جانب مغرب بکشند تا نور دیده‌ات تشنه نباشد! وقتی که شما و فاطمه و علی علیهم‌السلام به جهت تشنگی حسین علیه‌السلام به گریه درآمدید، ملائکه هفت آسمان به گریه درآمدند و دست از عبادت کشیدند و گفتند: خدایا! ما نمی‌توانیم حسین علیه‌السلام را تشنه ببینیم!

🔹 هنوز سخن جبرئیل تمام نشده بود که یک دفعه آفتاب به محل غروب فرو رفت. پس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ظرف آبی را بر روی دست گرفته و فرمود: ای نور دیده‌ام، افطار کن! سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: ای مادر! هر طفلی که برای اولین بار روزه می‌گیرد، هدیه‌ای به او می‌دهند!

🔻 صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: ای نور دیده‌ام! خدای متعال آب و نمک دنیا را مهر من قرار داد؛ آن‌ها را به دوستان تو بخشیدم؛

🔻 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرمودند: خداوند حوض کوثر را به من داده است، چون روز قیامت شود دوستان تو را از حوض کوثر سیراب می‌کنم و همگی را داخل بهشت می‌گردانم.

🔻 امیرالمومنین علیه‌السلام نیز فرمودند: ای‌حسینم! خداوند اختیار تقسیم بهشت و جهنم را به من واگذاشته، آن را به تو بخشیدم که هر کس از دوستان خود را خواسته باشی به بهشت ببری و دشمنان خود را به جهنم؛ حال افطار کن!

🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام سر خود را پیش انداخته بود و انتظار امر خدای متعال را می‌کشید که ناگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: من هم خادم این آستانم و گهواره جنبان این بزرگوارم! من هم باید نثاری بدهم. یا رسول اللّه! ستاره‌ای در گوشه فلک است که هر سی هزار سال یک بار طلوع می‌کند و من زیاده از سی هزار بار آن را دیده‌ام، گواه باش که هر عبادتی که در این مدت کرده‌ام، به دوستان حسین علیه‌السلام بخشیدم.

📌 اما خداوند عالم فرموده است: حسین علیه‌السلام این روزه را برای رضای من گرفته است و هدیه او، بر من واجب است نه بر شما؛ از جانب من حسین علیه‌السلام را سلام برسان و بگو: در حالی که روزه بر تو واجب نبود به جهت رضای من روزه گرفته‌ای!

📜 قسم به ذات ذوالجلالم که در روزی که خلائق بر من عرضه می‌شوند، این قدر دوستان و گریه‌کنان و زیارت کنندگان تو را به تو ببخشم تا که راضی شوی؛ حال افطار کن. چون سیدالشهداء علیه‌السلام این‌چنین بشارتی را شنید، خوشحال شد و فرمود:«بسم اللّه الرحمن الرحیم» و سپس افطار کرد.

📚 جامع النورین،سبزواری، فصل11 ص110
📚 انوار الشهاده، یزدی، ص142
📚 بحر المصائب،تبریزی، ج1 ص236

✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است
عالم از ابتدای وجودش ندیده است

دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است

منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است
از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است

ما را به حال خودمان ول نکرده است
چون بوی کربلا به مشامم رسیده است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1403-12-15] [ 05:06:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما