یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو





  اهمیت خرما   ...

✅اهمیت خرما

✍امام علی علیه السلام:
خانه ای که در آن خرما نیست،
اهل آن خانه در واقع گرسنه اند.


📚 تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۷۳



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1402-02-25] [ 10:17:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  شهید احمد علی نیری   ...

🌷شهید احمدعلی نیری🌷

او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود.


آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید…
از #عفاف_چشم به این #مقام رسید…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1402-02-24] [ 07:03:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  شیخ عباس قمی(ره):   ...

آیت اللّه شیخ على‌پناه اشتهاردى در درس ‍ اخلاقشان در مدرسه فیضیه:

امام خمینی می فرمود : با اتوبوس از مشهد عازم تهران بودم. 

راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مى‌دانستم،  تو را اصلاً سوار نمى‌کردم…

ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت:

بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت:

اگر مى‌دانستم،  تو را اصلاً سوار نمى‌کردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.

مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد.

من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى‌کرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مى‌کردم، او نهى مى‌کرد، 

دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من  اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم …

بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مى‌کردم نگه نمى‌داشت،

تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت.

وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و به‌گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت،

خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مى‌خواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى‌گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى‌توانم آنها را به‌دست آورم، به این خاطر مى‌خواستم به همدان بروم.

راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و… برایش گفتم.

وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مى‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم.

تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه‌اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت:

فلانى، این‌طور که تو مى‌گویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مى‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایى را که از من حرف‌شنوى دارند مسلمان مى‌کنم.

بعد هم شهدتین را گفت 

از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنه‌اش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مى‌باشد.

┈┄┅═✾•••✾═┅

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1402-02-23] [ 06:38:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  شهید محمد رضا تورجی زاده   ...

#شهدا‌و‌امام‌زمان

🌷شهید محمدرضا تورجی زاده

🔸شهید محمدرضا تورجی زاده در یکی از نوارهای مصاحبه اش می گوید:
«راه را گم کرده بودیم، همه‌ی ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم… بچه ها مضطرب به سمت من آمدند، پرسیدند تورجی! راه را پیدا کردی؟کمی نگاهشان کردم، چیزی نگفتم اما گویی کسی در درونم حرف میزد! کسی راه درست را نشان میداد!
گفتم : «بچه ها ! فقط یک راه وجود دارد.» همه‌ی نگاه‌ها به من بود، بعد ادامه دادم ما یک امام غائب داریم ایشان فرمودند: در سخت‌ترین شرایط به داد شما میرسم.
فقط باید از همه جا قطع امید کنیم با خلوص کامل حضرت را صدا بزنیم مطمئن باشید حضرت ما را کمک می‌کنند شک نکنید!»
بعد مکثی کردم و گفتم:« الان هر کسی به سمتی حرکت کند همه فریاد بزنیم: یا صاحب الزمان ادرکنی!»
بیشتر بچه ها حرکت کردند همه اشک می‌ریختند و از عمق جان #امام_زمان را صدا  میزدند…
یکدفعه دیدم چند نفر از دور با لباس پلنگی به سمت ما می آیند! ما سریع پشت درختان و صخره‌ها مخفی شدیم؛ دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم، آنها را می‌شناختم با خوشحالی از جا بلند شدم ، فریاد زدم و صدایشان کردم!
آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند.
گفتم :«بچه‌ها دیدید امام زمان ما را تنها نگذاشت؟!»


هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷

┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ 
    




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-02-20] [ 11:05:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  امتیازی ویژه   ...

​♨️امتیازی ویژه

🔸امام جواد علیه السلام در جواب موسی بن قاسم که در ایام حج به نیابت از یکایک معصومین علیهم السلام طواف انجام داده بود فرمودند:
« این عمل را زیاد انجام بده چرا که برترین عمل محسوب می شود ان‌شاءالله »

🔸 آقای مظلوم که از معاصرین زمان خود ما هستند در کنار کعبه با آن چشم برزخی خود فقط دو نفر را می‌بینند که به شکل انسان مشغول طواف هستند از یکی از ایشان وقتی سوال شد گفت:« من عمل طواف خود را نیابتی انجام می‌دادم لذا آقای مظلوم مرا اینگونه مثل انسان دیدند.»

🔸امام کاظم علیه السلام نیز در پاسخ به علی بن مغیره که در ماه رمضان به روح یکایک معصومین یک ختم قرآن هدیه می نمود فرمودند:
« پاداش تو به خاطر این کار آن است که با ایشان در روز قیامت باشی»

🔸لذا رویه رفتاری بزرگان نیز اینگونه بوده و چنانچه سید ابن طاووس که از علمای بسیار بزرگ و مردی فوق العاده بود به فرزندش سید محمد می گوید:
« پسرم اگر می خواهی برای بچه هایت صدقه بدهی اول برای امام زمان صدقه بده بعد برای بچه ها…»

📚زبور نور،ص۱۹۵


📌 همین حالا نیت کنیم از این به بعد تمام اعمال نیک، دعاها، زیارات،قرآن خواندن ها و… رو به نیابت از #امام_زمان ارواحنا فداه انجام دهیم تا از این امتیاز ویژه برخوردار شویم.
👌به واسطه‌ی این نیت اعمال ما قیمتی خواهد شد.
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ 
    

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:00:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما