یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  عظمت گناه   ...

🔴 عظمت گناه 

✍ ما خیال می کنیم گناه چیز کوچکی است. حتی یک گناه صغيره جرمش بسیار سنگین است. در روایات ما آمده است که به کوچکی گناه نگاه نکنید، به بزرگی آن کسی نگاه کنید که معصیتش را کرده اید.

شما یک موقع به یک آدم معمولی بی احترامی می کنید، مثلا یک سیلی به او می زنید، این بد است. اما یک موقع یک سیلی به یک مرجع تقلید با عظمت میزنید. یک موقع - معاذ الله - یک سیلی به امام زمان یا پیامبر (ص) می زنید. حال اگر کسی یک بی احترامی به خود خدا که عظمتش بی نهایت است بکند چه؟ بنابراین، هر گناهی در حد خود بسیار بزرگ است.

لذا اهل معرفت که می فهمیدند، برای کوچک ترین گناه و یا کمتر از آن هم می ترسیدند. 

مرحوم ملکی تبریزی از یک مجلسی که شبهه غیبت در شده بود، بلند شد، و خیلی ناراحت بود. می گفت: همین ما را چهل روز عقب انداخت.

این ها عظمت پروردگار را درک کرده بودند و می دانستند یک خلاف ادب، یک مکروه و یک گناه چقدر زشت است. چقدر سنگین است. 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1401-07-23] [ 03:35:00 ب.ظ ]





  ملاقات شیخ حسنعلی نخودکی با امام زمان   ...

‍ 🎆ملاقات شیخ حسنعلی نخودکی با #امام_زمان (علیه السلام) وگرفتن سرمایه حلال از آن حضرت

✨مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی می فرمودند: «برای مسئله یکسال تمام به عبادت وریاضت مشغول شدم ودرخواست من این بود که شرفیاب حضور حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) شوم وسرمایه ای از آن حضرت بگیرم.

❄️پس از یک سال، شبی به من الهام شد که فردا در بازار خربوزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است.

در اصفهان بازارچه ای بود که تمام دکّانهای اطراف آن خربوزه فروشی بود وبعضی هم که دکّان نداشتند خربوزه را قطعه قطعه می کردند ودر طبقی می گذاشتند وخورده فروشی می کردند.

🌴فردای آن شب پس از غسل کردن ولباس تمیز پوشیدن با حالت ادب، روانه بازار شدم. وقتی داخل بازار شدم از یک طرف حرکت می کردم واشخاص را زیر نظر می گرفتم ناگاه دیدم آن دُرّ یگانه عالم امکان، در کنار یکی از این کسبه فقیر که طبق خربوزه فروشی دارد نزول اجلال فرموده است.

🌱مؤدّب جلو رفتم وسلام عرض کردم. جواب فرمودند وبا نگاه چشم فرمودند: «چه می خواهی؟»

عرض کردم: «استدعای سرمایه ای دارم».

آن حضرت خواستند جندک (پول خورد آن زمان) به من عنایت کنند.

🌿من عرض کردم: «برای سرمایه می خواهم».

پس از پرداخت آن خودداری فرمودند ومرا مرخّص کردند.

وقتی به حال طبیعی آمدم فهمیدم که هنوز قابل نیستم. لذا یک سال دیگر به عبادت وریاضت به منظور رسیدن به مقصود مشغول شدم.

🍀پس از آن روز گاهی به دیدن آن مرد عامی خربوزه فروش می رفتم وگاهی به او کمک می کردم. روزی از او پرسیدم: «آن آقا که فلان روز این جا نشسته بودند چه کسی هستند؟»

🌱گفت: «او را نمی شناسم، مرد بسیار خوبی است گاهگاهی این جا می آید وکنار من می نشیند وبا من دوست شده است. بعضی از اوقات که وضع مالی من خوب نیست به من کمک می کند».

🌾سال دوّم تمام شد باز به من اجازه ملاقات در همان محلّ عنایت فرمودند. در این دفعه آدرس را می دانستم، مستقیماً به کنار طبق آن مرد رفتم ودیدم حضرت روی کرسی کوچکی نزول اجلال فرموده است.

🍁سلام عرض کردم. جواب مرحمت فرمودند وباز همان چند جندک را مرحمت فرمودند ومن گرفته سپاسگزاری کردم ومرخّص شدم.

با آن چند جندک مقداری پایه مهر خریدم ودر کیسه ای ریختم وچون فنّ مهر کنی را بلد بودم هر چند وقت، کنار بازار می نشستم وچند عدد مهر برای مشتریها می کندم، البته بقدر حدّاقلی که به آن قناعت می شود، واز آن کیسه که در جیبم بود پایه مهر بر می داشتم بدون آنکه به شماره آنها توجّه کنم.

🍂سالهای سال کار من موقع اضطرار استفاده از آن پایه مهرها بود وتمام نمی شد ودر حقیقت در سر سفره احسان آن بزرگوار مهمان بودم».

اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1401-07-22] [ 01:01:00 ب.ظ ]





  ولی فقیه   ...

🎥 «ولیّ‌فقیه» مأمور بیعت گرفتن از مردم مقتدر جهان، برای حکومت جهانی مهدی فاطمه است.

آنهایی که پای «ولیّ‌فقیه» نمی‌ایستند، قطعاً با «حجةبن‌الحسن» می‌جنگند، تاریخ این را اثبات

«#اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:21:00 ب.ظ ]





  ختم سوره توحید   ...

💢 هر روز یک ختم قرآن هدیه به امام زمان

↩️ حتماً شنیده ای آنقدر عظیم است سوره ی مبارکه ی توحید که ثواب خواندن سه مرتبه ی آن، برابر است با ختم تمام سوره های قرآن کریم. مقید باش بعد از نماز های پنج گانه ات حتماً بخوانی این سوره ی کوتاه را و هدیه بدهی به امام زمانت که آن بزرگمرد بدهکارت نخواهد ماند و تو را بواسطه ی این ختم قرآن های روزانه ات دعای مخصوص می کند و نور و برکت تمام زندگی ات را در آغوش می گیرد.

#امام_زمان


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1401-07-20] [ 08:55:00 ب.ظ ]





  شهید مدافع حرم   ...

ناگهان از عکس شهیدی که بر سردر خانه زده بودند، منزل شهید را پیدا کردیم.

از عکس پیدا بود که سن و سال چندانی ندارد. استقبال گرم و صمیمی خانواده نظری که یک ساعتی بود میثم 27 سال داشت ، که در خان طومان به شهادت رسید.منطقه ای در حلب که تکفیری ها با سوءاستفاده از آتش بس، تعداد زیادی از مدافعان حرم را به شهادت رساندند. از همان لحظه ای که شنیده بود از ایران برای دفاع از حرم اهل بیت نیرو اعزام می کنند.

مادرشهید برایمان تعریف کرد که در این سه سال بارها مرا قسم می داد و التماس می کرد که با رفتنش موافقت کنم. هر بار که با مخالفت من و پدرش مواجه می شد،  دلش می شکست و به من می گفت،  مادر پس دیگر برای روضه غریبی و اسیری حضرت زینب(س) اشک نریز چون امروز هم یزیدی ها یک قدمی حرم اهل بیت اند و تو راضی نمی شوی پسرت از حریم زینب(س) دفاع کند. غصه بزرگی در کنار شهادت میثم داشتند. غمی که بر قلب خانواده سنگینی می کرد و آن جاماندن پیکر میثم در سوریه بود. حالا پسرشان هم شهید است و هم تن او زیر آفتاب سوزان مانده؛

 میثم وصیت کرده بود تا پس از شهادتش انگشترش را به رهبری بدهند و انگشتر آقا را برای تبرک از ایشان بگیرند.

مادر شهید از کنایه ها و کم‌لطفی‌های مردم گله کرد اما پدر، صحبت هایش را برید و گفت مردم گناهی ندارند، مقصر رسانه ها و دولت هستند که حقایق جنگ سوریه را برای آنها روشن نمی کنند و فضا را برای شایعات مهیا می کنندی

چطور شد که میثم ادامه تحصیل نداد؟ به خاطر روحیات اش خیلی در مدرسه اذیت می شد و احساس می کرد که در این مسیر آینده ای ندارد اما در این میان معلم دینی دوران دبیرستانش تاثیر عمیقی بر او گذاشت، طوری که او نماز شب و نماز اول وقتش ترک نمی شد. غیرت میثم زبانزد خاص و عام بود طوری که در محل نمی گذاشت به کسی بی احترامی شود اما این غیرت باعث نشده بود که او با بی احترامی و خشونت با دیگران برخورد کند. میثم در تاکسی با زن بدحجابی مواجه می شود که با بی مبالاتی فاصله خود را با میثم رعایت نمی کرده و میثم با نقشه ای جالب خود را از ورطه گناه می رهاند. ساعت 9 شب با تماس گرفتن و پس از سلام و احوال‌پرسی مختصر گفت که بیماری واگیرداری گرفته که حتی از فاصله ای کوتاه قابل سرایت است. بدون درگیری و ناراحتی، زن بدحجاب از او فاصله گرفت.قبل از شهادت میثم خواب دیده بود که رهبری با جمعی از سادات به خانه ما آمده و به پدرم بابت تربیت میثم تبریک گفته بودند.

اما متاسفانه دولت برای کشته های آمریکا و فرانسه به سرعت پیام تسلیت می فرستد. کم کم زمان افطار نزدیک می شود مادر برایمان از دلتنگی اش برای میثم می گوید چون این اولین ماه رمضان بدون او برای خانواده نظری است او می گوید تنها یک هفته پس از رسیدن میثم و همرزمانش به سوریه، میثم توسط تکفیری ها به شهادت رسیده و این شهادت زودهنگام برایشان قدری غیر منتظره بود اما به هر حال به میثم افتخار می کند و می گوید که او را در دنیا و آخرت سربلند کرده.

 پدر در سر سفره افطار از خاطرات جبهه و جنگ می گوید، از زمانی که برای خاتمه غائله کردستان در رکاب چمران جنگیده و تا دوران دفاع مقدس که در بیابان های تفتیده جنوب خدمت کرده. آماده است تا جای میثم را در جبهه های نبرد در سوریه، پر کند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:48:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم