یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو





  عبرت بگیر    ...

✨﷽✨

?داستان حبه انگور

✍حاج اقای قرائتی نقل میکند:

روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم:

روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.

همسرش باخنده میگوید:

من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود…

مرد با تعجب میگوید:

تمامش را خوردید…

زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را…

مرد ناراحت شده میگوید:

یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید 

الان هم داری میخندی جالب است خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود…

ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود…

همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند…ولی هیچ جوابی نمی شنود.

مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته…

به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند…و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید…او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید….

معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند…تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند…،

مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه  برمیگردد.

همسرش به او میگوید:

کجا رفتی مرد…

چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟

مرد در جواب همسرش میگوید..:

هیچ رفته بودم یک حبه  انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.

همسرش میگوید چطور…مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم….

مرد با ناراحتی میگوید:

شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست…جالب اینست که این  اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند….

امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر

الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،

400سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت…

ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،

محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند…

⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1401-04-26] [ 04:30:00 ب.ظ ]





  حضور در برابر قرآن   ...

?حضور کامل نسبت به قرآن

✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

?به‌گونه‌ای قرآن بخوان که چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به معارف بلند او حضور داشته باشد. باید آن را از آفرینندۀ قرآن تلقی کند، که قرآن را خدا می‌گوید و تو شنونده قرآن هستی.

?برگرفته از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ علی بهجت

 

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 04:29:00 ب.ظ ]





  استغفار   ...

?ذکری شگرف از آیت الله العظمی بهجت:

?از حضرت آیت الله بهجت(ره) پرسیدم:

آقا می‌شود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد؟؟

من فکر کردم ایشان یک دعاهای خیلی طویل و طولانی را می‌فرمایند.!

?آیت الله بهجت فرمودند:

?در قبال این ذکری که من دارم به شما می‌دهم اگر تمام گنج‌های عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوه‌ها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما می‌دهم برابری نمی‌کند!!

گفتم:

آقا بفرمایید چه ذکری هست که این‌قدر با همه جواهرات دنیا برابری نمی‌کند؟

?ایشان فرمودند:

☀️#استغفار، استغفار، استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه #گنج‌هایی در این #ذکر_استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست!!

?ایشان فرمودند:

☀️زبانتان وقتی به ذکر استغفار باز می‌شود، در حقیقت موانع همه بر طرف می‌شود و حوایجتان هم برآورده می‌شود. اصلاً استغفار صیقل‌دهنده روح است، شما را نزدیک می‌کند به خدا!!

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 04:28:00 ب.ظ ]





  جرعه از معرفت    ...

? چنـد چیـــز را بــا چنـــد چیـــز از خــود دور کنیــد؛

? غضب خدا را  با سوره ی ” حمد “

? بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را با سوره ی “یس “

? هراس قیامت را با سوره ی ” دخان “

?فقر و نداری را با سوره ی ” واقعه “

?عذاب قبر را با سوره ی ” تبارک “

?در امان بودن از کفر در زمان مردن را با سوره ی ” کافرون “

?چشم بد ، وسواس و آشوب را با سوره ی ” ناس

?وَنُنـزلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ 

وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ 

ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل)

و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است .

? سوره اسرا، آیه ۸۲

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 04:26:00 ب.ظ ]





  تجسم برزخی اعمال   ...

✨﷽✨

#حق_الناس_گناهی_خطرناک 

✍️ در روایتی آمده است:

یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. 

هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست.  روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذ بالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد  البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است .

⚠️ مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد .

? الکافی ، ج 7 ، ص 410 .

کمی تا بهجت?

@behjat135

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?نشر_صدقه _جاریست?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 04:25:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما