یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  ضرب المثل   ...

#ضرب_المثل 

#ضرب_المثل_های_ایرانی

#تنبل_خانه_شاه_عباسی

روزی شاه عباس کبیر گفت: خدا را شکر! همه #اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که #بدون_درآمد باشد.

سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را #تایید کردند.

از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.

اما #وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط #تنبل_ها هستند که سرشان #بی_کلاه مانده.

شاه بلافاصله دستور داد تا #تنبل_خانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد.

بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد و کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد.

تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد.  تنبل ها از سرتاسر #مملکت را در آن جای گرفتند و زندگیشان از #بودجه_دولتی تامین شد. تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد ؛

شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟

عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!

شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد.

دید تنبلها از در و دیوار بالا می روند و جای سوزن انداختن نیست.

شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت، آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود.

شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا #مواجب بگیرند.

شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.

مشاوران هریک طرحی ارایه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند

ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود. سرانجام #دلقک شاه گفت:

برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند و منافذ #حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند، تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.

شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد.

تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.

فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند.

یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم.

دیگری حال ناله و فریاد هم نداشت گاهی با صدای ضعیف می گفت:

بگو رفیقم هم سوخت!???

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1401-05-14] [ 11:01:00 ق.ظ ]





  احسن القصص   ...

#احسن_القصص 

#داستان_کوتاه_آموزنده 

#نادانی

مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: 

ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.

سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.

اما مرد اصرار کرد.

سلیمان پرسید: کدام زبان؟

جواب داد: زبان گربه ها!

سلیمان در گوش او دمید 

و عملا زبان گربه ها را آموخت….

روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.

یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!

دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،

آنگاه آن را میخوریم.

مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،

آنرا فروخت!

گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،

صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.

صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.

گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟

گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.

اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!

مرد شنید و به شدت برآشفت.

نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!

خواهش میکنم کاری بکن !

پیامبر پاسخ داد:

خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!

حکمت این داستان :

خداوند الطاف مخفی دارد،

ما انسانها آن را درک نمی کنیم.

او بلا را از ما دور میکند ،

و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:59:00 ق.ظ ]





  سخنان گهر بار   ...

? امام #محمد_باقر ( ع) فرمودند:

✅ هر کس خوش نيت باشد، 

روزی‌اش افزايش می‌يابد ..

و هر كس با خانواده‌اش‌ خوشرفتار 

باشد، بر عمرش افزوده می‌گردد ..

“بحارالانوار، ج ۷۵ ، ص ۱۷۵”

✅ هر كس بر خدا توكل كند، 

مغلوب نمی‌شود ..

و هر كس از گناه به خدا پناه برد، 

شكست نمی‌خورد ..

“بحارالانوار، ج ۶۸، ص۱۵۱”

✅ افزايش نعمت از جانب خداوند

 قطع نمی‌شود، مگر اينكه 

شكر از جانب بندگان قطع گردد ..

“بحارالانوار، ج ۶۸، ص۵۴”

???????

? #پیامبر مهربانیها (ص):

.

❤️ خداوند برای انسان مقام و منزلتی در نظر گرفته است که او با عمل خود بدان نمی رسد تا آن که در بدن خود به بلایی گرفتار شود و بدین وسیله به آن مقام رسد.

.

? میزان الحکمه، ماده بلاء?

????????

.

? پیامبر خدا (ص):

.

? هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد مبتلایش گرداند و چون فراوان دوستش بدارد او را برای خود می کند.

عرض کردند: چگونه برای خود می کند؟

فرمود: مال و فرزندی برایش نمی گذارد.

.

?بحارالاءنوار، ج78، ص 188?

   

?????????

✅ بعضی برای دینداری شرط می گذارند…

?خدایا اگر حاجت من را دادی من نماز می خوانم و الا …

? امام #رضا عليه السّلام فرمودند:

⚜ شيعيان ما کساني هستند که در برابر «امر» ما تسليم اند به «قول» ما گردن مي نهند و با دشمنان ما مخالف هستند، پس کسی که اين چنين نباشد، او از ما نيست.⚜

? منبع: وسائل الشيعه، ج 18، ص 83

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-05-13] [ 08:47:00 ق.ظ ]





  حدیث مهدوی   ...

? #حدیث_مهدوی 

❤️ #دوازده_پرچم ❤️

? مفضل از امام صادق علیه السلام نقل می کند:

دوازده پرچم اشتباه انگيز كه هيچ يك از ديگرى بازشناخته نمىشود بدون شكّ برافراشته خواهد شد.

مفضّل گويد: من گريستم، آن حضرت به من فرمود:

چه چيز تو را به گريه واداشت؟ 

عرض كردم: فدايت گردم چگونه گريه نكنم در حالى كه مىفرمائى دوازده پرچم برافراشته خواهد شد كه هيچ كدام از ديگرى بازشناخته نمىشود.

مفضل گويد: آن حضرت به شكافى كه در ديوار خانه بود و خورشيد از آنجا به درون خانه مىتابيد نگريست و فرمود: آيا اين خورشيد تابنده است؟ عرض كردم: بلى، 

فرمود:

☀️به خدا قسم كار ما روشنتر از اين خورشيد است☀️

هم نوا با مادر امام زمان حضرت زهرا سلام الله علیها دست به دعا بر داشته و بگوئیم :

?اللهم عجل لمهدی الفرج?

?الغيبة( للنعماني)، ص: 152

??اللّهم عجّل لولیک الفرج??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 05:58:00 ق.ظ ]





  عنایت امام حسین    ...

✍#عنایت_امام_حسین_به_زوار

?روزی مردِ زائر وارد یکی از قصابی های کربلا می شود و مقداری گوشت می خرد و به حرم امام حسین (ع) می رود، بعد از زیارت به خانه برگشته و گوشت را به همسرش می دهد و می گوید آبگوشتی درست کن

ظهر که می شود همسرش به مرد می گوید گوشت نپخته است و مرد می گوید اشکالی ندارد صبر کن تا شب بپزد. شب که می روند سراغ گوشت می بینند گوشت اصلا نپخته است و مرد قصاب را سرزنش می کنند که گوشت بی کیفیت به آنها داده است و می گذارند تا صبح بپزد. صبح بیدار شدند دیدند گوشت هنوز نپخته است مرد با عصبانیت ظرف غذا را می برد قصابی و می گذارد روی میز و می گوید مرد حسابی ما زائر امام حسین (ع) هستیم بی انصافی است به ما گوشت بی کیفیت بدهی، از دیروز صبح که گوشت را خریدم تا امروز صبح گوشت اصلا نپخته است.

قصاب لبخندی زد و به او گفت وقتی گوشت را خریدی مستقیم رفتی داخل حرم امام حسین (ع) ؟ زائر گفت چطور ؟ بله رفتم قصاب گفت مگر نمی دانی گوشتی که وارد حرم امام حسین (ع) شود آتش به او کارساز نیست، اگر می دانستم قصد زیارت داری قبلش به تو می گفتم.

در روایات آمده است سوزاندن بدن زائر امام حسین (ع) بر آتش جهنم حرام است.

?کتاب داستان های شگفت

?آیت الله دستغیب (ره)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1401-05-12] [ 09:01:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم