یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    





جستجو





  حواستان به شیطان باشد   ...

​‍ 💐حواستان باشد شیطان سرتان را گرم می‌کند

تا سرمایه‌ی عظیمی به نام عمر که خدای‌تعالی به شما عنایت فرموده است را از شما بگیرد.
و آن محبّتی که خدای‌تعالی به شما داده تا صرف اهلبیت علیهم‌السّلام، والدین واقعی‌تان شود، که زیر نظر آنها و در مکتب آنها رشد کنید.

زمانی وقت تمام می‌شود و می‌گویند: از این مرکب پایین بیایید.
حالا شما چکار کردید؟!

ما امام زمانمان، آن پدر مهربانمان را که در این دنیا آمده است، در هیاهوی دنیا گم کرده‌ایم و رفته‌ایم دل به چه بسته‌ایم؟!

سالها منتظر است و به توِ بچّه شیعه می‌فرمایند:
«هل من ناصر ینصرنی»؟
چقدر به دنبال امام زمانت به جمکران رفتی که یک بار زانو بزنی و بگویی: آقا جان! یک بار هم برای شما آمدم؟

ببینید راه ما چقدر کج شده است!؟
آیا ما فرزند صالحی برای اهل بیت علیهم السّلام بوده‌ایم؟!

💐استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1402-09-16] [ 12:57:00 ب.ظ ]





  رابطه ریسمان ونفس انسان   ...

​🕯

▫️شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی.

▪️کبریت گفت:
از من نترس…!
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی.

🔺️رابطه نفس امّاره با شیطان مثل رابطه ریسمان و کبریت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1402-09-12] [ 11:31:00 ق.ظ ]





  کلام عرفا   ...

💠کلام عرفا

💎مشغول قرآن بودم نفهمیدم: 

🔹آیت الله حاج سید احمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده،به دستور پزشک معالج دربیمارستان بستری شد.چون سالخورده و ضعیف البنیه بود و در وقت بستری شدن ۹۸ سال از عمرش می گذشت، تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود.

🔹 از طرفی هم اجازه بیهوش کردن را نمی داد،زیرا معتقد بود که در هنگام بیهوشی،تقلید مقلدین اشکال پیدا می کند. 🔹دکتر معالج به او گفت طبق آزمایش ها و عکس برداری ها،باید حتما عمل جراحی روی او صورت گیرد.

🔹آیت الله خوانساری گفت: مانعی ندارد،عمل جراحی را هر وقت خواستید،شروع کنید،ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود. دکتر جراح پذیرفت.

🔹لحظاتی بعد گفت: ما آماده هستیم که دست به کار شویم.آیت الله خوانساری فرمود: هروقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید.

🔹دکتر تعریف می کرد تا او شروع به خواندن سوره انعام کرد، چاقوی جراحی را روی شکمش گذاشته و دست به کار شدیم. چنان بی حرکت بود گویا در حال بی هوشی کامل است.بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار،گفتم:حضرت آقا!کار ما تمام شد.

🔹ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم. گفتم: آقا دردتان نیامد؟ فرمود: مشغول قرآن بودم، نفهمیدم

 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک عدوهم

👤 آیت الله #خوانساری

#درس_اخلاق_قرآن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:35:00 ق.ظ ]





  توسل به حضرت زهرا   ...

توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند.
حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب.
توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن.

خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت!
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود.

#شهیدمحمدرضا_تورجی‌زاده🕊

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1402-09-10] [ 06:12:00 ب.ظ ]





  شهید محمد حسین بشیری   ...

🌷شهید محمد حسین بشیری

🦋قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود!

ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص)  من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید.

فهمیدم ایشان خانم #حضرت_فاطمه‌الزهرا(س) هستند.
بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم.


🦋خیلی خوشحال شد😍چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود.
با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟🤔
فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید😇


🦋بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم.

📙برگرفته از کتاب سیدعماد



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-09-08] [ 11:15:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما