یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  حرف های خودمانی   ...

#حرف_های_خودمانی

✏️ سال های سال بود #توفیق طلایی ” نماز شب “  را داشت سحرها عاشقانه بیدار می شد عابدانه وضو می گرفت و عارفانه نجوا می نمود ….

اما ناگاه توفیق همه چیز گرفته شد ! نه سحری نه رکوع و سجودی و نه …!

🌒 یک شب و یک هفته و یک ماه گذشت و غل و زنجیر 🔒 به پایش بود و نمی توانست بلند شود.! گریه و زاری 😭

➖ در خواب و بیداری به او گفتند:

🕊 ” شَكَتْ عَنْكَ اِبنُ عُصْفُورَة ” :🕊

➖ روزی از محل کار به خانه بر می گشتی بچه های کوچه بچه گنجشگی در دست داشتند به یکدیگر پاس می دادند و پرتاب می کردند تو دیدی اما به فریاد او نرسیدی بچه گنجشگ از دست تو به خدا شکایت کرد ! ما تا آخر عمر #توفیق نمازشب را از تو گرفتیم. !

👈 آری ! خداوند #نعمت خود را ابتدائاً به افراد می دهد ولی ابتدائاً نمی گیرد مگر خود او ناسپاسی یا بی پروایی و یا بی حیایی کند:

▫️” فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم ” ▫️ :  

هنگامی که از حق منحرف شدند خداوند هم قلوبشان را منحرف ساخت!  {صف /5 } 

💠 مواظب نعمت های خدادادی باشیم از آبرو و موقعیت تا توفیق عبادات و معنویت و تا مقام و مسولیت و حتی دارایی و ثروت و جمال و شهرت.

گاه #سیلی_های_خدا  بی صدای بی صداست اما دردی شصت ساله به دنبال دارد:

🌿 اگر فضل خدا برخود بدانی

🌿 بماند برتونعمت جاودانی

🌿 دوام دولت اندر حق شناسی است

🌿 زوال نعمت اندر ناسپاسی است!

 📌 خیلی مراقب افکار و رفتارمان باشیم.!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1402-05-16] [ 06:24:00 ب.ظ ]





  من که وضو ندارم   ...

✨﷽✨

#من_که_وضو_ندارم…

✍روز عید غدیر بود که در خدمت مرحوم حاج اسماعیل دولابی رحمه الله به دیدن مرحوم جعفر آقا مجتهدی رحمه الله رفتیم ؛ به محض نشستن مرحوم حاج اسماعیل سخن را درباره توحید شروع کرد و مطالب بلندی آنروز از زبان شریفشان جاری شد و جمعی از حاضرین و برادران که به هر دو بزرگوار ارادت داشتند غرق در حضور و معرفت بودند ؛ فقط یک طلبه جوان که اول سلوکش بود به عنوان اعتراض به حاج آقا [دولابی] بلند گفت:

 آقا روز عید غدیر است از علی بگو ، مرحوم دولابی بلافاصله فرمود :آخر من وضو ندارم ، اول باید وضو بگیرم و بعد اسم مبارکش را به زبان بیاورم؛ جعفر آقا مجتهدی  با یک حالتی پر از شور و شادی به زبان خودشان فرمودند: ایلد احسنت، احسنت، احسنت! ایلد حاج آقا خوب گفتی.

بنده هیچوقت مرحوم جعفر آقا رحمه الله را به این خوشحالی ندیده بودم.

📚شیخ عبدالقائم شوشتری

خرمن معرفت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:47:00 ب.ظ ]





  گریه باید عزم آفرین وحرکت دهنده باشد   ...

✨﷽✨

✳️ گریه باید عزم‌آفرین و حرکت‌دهنده باشد

✍ گریه بر #امام_حسین علیه‌السلام، و همین‌طور گریه بر فراق #امام_زمان (عج) باید #عزم‌آفرین و #حرکت‌دهنده باشد، نه گریه از سر ناامیدی و عجز و ناتوانی. #منتظر_ظهور نباید ساکت و خموده فقط بر فراق امام زمان گریه کند، بلکه گریه باید در او ایجاد سوز و عطش و درنتیجه، ایجاد تحرک کند. چنین اشک و آهی است که مایه‌ی تداوم نهضت امام حسین علیه‌السلام و حیات نهضت عاشورا خواهد بود؛ همان‌گونه که امام سجاد و سایر ائمه علیهم السلام بعد از ایشان با گریه بر مظلومیت امام حسین علیه‌السلام، نهضت عاشورا را زنده نگه داشتند.

 احیای امر اهل‌بیت علیهم‌السلام از طریق مجالس و ذکر مصیبت و گریه بر ایشان میسر است. به تعبیر امام خمینی(ره): گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. این که در روایات هست که کسی که گریه کند یا بگریاند یا تباکی کند، برای این است که… این نهضت امام حسین علیه‌السلام را دارد حفظ می‌کند. 

👤 استاد محمدرضا عابدینی

📚 برگرفته از کتاب ادب عاشقی ص ۹۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:44:00 ب.ظ ]





  خوشحالی از خبر شهادت   ...

✨﷽✨

#خوشحالی_از_خبر_شهادت

✍شهید دستغیب یک هفته قبل از شهادتشان به دیدار آقای نجابت رفتند. آقایی که ناقل این جریان است ، می‌گوید من آقای دستغیب را به منزل آقای نجابت رساندم و خودم در بیرونی منتظر نشستم و آقای دستغیب به داخل رفت و با آقای نجابت خلوت کرد. بعد از مدتی از اتاق صدای #قهقهه شنیدیم. بعداً دوباره آقای دستغیب را سوار ماشین کردم و به منزل رساندم ؛ اما آقای دستغیب دیگر ساکت شد ، غذایش هم خیلی کم شد ؛ کاملاً در حال مراقبت بود تا اینکه جمعه شد و ایشان شهید شدند. 

فرد بمب‌گذار خودش را به ایشان چسباند و ایشان تکه‌تکه شد. مرحوم #انصاری_همدانی قبلاً به آقای دستغیب وعده داده بود که به مقامات بالا خواهد رسید. آقای نجابت که از حیث مقامات بالاتر از آقای دستغیب بود، به ایشان وعده داد که موعد رسیدن به آرزویت فرارسیده‌است. 

معلوم است کسی که عمری برای یک آرزو زحمت کشیده باشد و به او بگویند این آرزو در شُرُف برآورده شدن است، قهقهه می‌زند. ایشان طی یکی دو دقیقه (مدتی که به شهادت رسیدند) از شر تمام سنگ و کلوخ‌هایی که سر راهشان بود، خلاص شدند و خورشید برایشان طلوع کرد.

📚به نقل از آیت الله جاودان 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:43:00 ب.ظ ]





  مراسم عقد شهید حمیدسیاهکالی   ...

🔆 کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید:  عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟ 🧐🤔

🍁 به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب😳😐 به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟🙄  رک و راست گفتم : بله میگیرم، 😁😌

🍁 حمید خندید😄 و گفت: چشم مهریه رو میدم😍😍، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد 🙂و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم،😊 حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه 

🍁 بعد از خواندن خطبه عقد 🧔🏻 به رستوران رفتیم،🍔 تا غذا 😋حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! 😉 پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!  😁

🍁 حمید خندید و گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید😇😇 چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من!❤️🌷شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:41:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم