زیارت عاشورای مورد تأیید امام‌زمان(ع)

مرحوم‌ آیت‌الله حق‌شناس:

نگویید من زیارت عاشورا خواندم و حاجتم را نگرفتم، با آن تعلقات نمی‌شود. اگر این تعلقات را قطع کنید، خواهید دید که زیارت عاشورا خواندن چه مزه ای دارد!

نباید کسی از زیارت عاشورا خواندن شما مطلع باشد و اگر دیگران بفهمند و التماس دعا بگویند و قدری حال شما تغییر بکند، اثر زیارت عاشورا از بین می‌رود.

بنده در قم شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا و چون رفقا قبل از ظهر و بعد از ظهر برای دیدن بنده می‌آمدند، غذا را به تأخیر انداخته و در وقت ظهر مشغول خواندن زیارت عاشورا شدم.

در وقت ظهر احتمال نمی‌دادم که کسی بیاید، ولی یک‌مرتبه دیدم که میرزا ابوالقاسم دلال پشت در مشغول به در زدن شد. بنده پانزده روز بود که مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم. در را باز نکردم، ولی ایشان هم دست بردار نبود. از پشت درگفت: خوابی یا بیدار؟ بنده که دیدم ایشان رها نمی‌کند، در را باز کردم، ولی یادم رفت که کتاب دعا را ببندم. همین که چشم ایشان به کتاب دعا افتاد، گفت: به‌به! زیارت عاشورا هم که می‌خوانی. 

همین به‌به گفتن ایشان پانزده روز زیارت عاشورا خواندن بنده را خراب کرد!

دوباره شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم و در حرم حضرت معصومه(س) عبا را بر سرم کشیده و در گوشه‌ای مشغول شدم. یک مرتبه یک زنی آمد و گفت: آقا!‌خوابی یا بیدار؟ بنده یک مسئله‌ی شرعی دارم. گفتم: خانم! اینهمه‌ آقایان در اینجا هستند و شما سؤالت را از من می‌پرسی؟!

خلاصه فهمیدم که این زیارت عاشورا هم به درد نمی خورد. رفتم سر قبر شیخ صدوق و داخل یک پستو دوباره مشغول خواندن زیارت عاشورا شدم. به خادم آنجا هم گفتم: من هر روز می‌آیم و در اینجا مطالعه می‌کنم (خواندن زیارت عاشورا هم مطالعه است) و اگر کسی سراغ مرا گرفت، مرا نشانش نده. ایشان گفت: حال اگر بگوییم، چه اشکالی دارد؟!

خلاصه با توجه به اینکه زیارت عاشورا به طرق مختلفی به ما رسیده است، بنده شک کردم که زیارت عاشورا خواندن با این آداب و شرایطی که من می‌خوانم، آیا مورد نظر امام‌زمان(ع) است یا نه؟ و دیگر ادامه ندادم.

یک روز بنده در صحن جدید حرم مشغول درس دادن بودم که به من پیغام دادند: فلان آقا با شما کار دارد.

بنده وقتی از دور به ایشان نگاه کردم، گفتم: من ایشان را نمی‌شناسم. گفتند: ایشان می‌گوید که من شما را می‌شناسم و اسم شما عبدالکریم حق‌شناس است و من با شما کاری دارم.

وقتی پیش ایشان رفتم، به بنده گفت که من از علمای همدان هستم، آیا شما زیارت عاشورا می‌خوانید؟!

بنده عرض کردم: شما حق ندارید که از عبادت شخصی من سؤال بفرمایید!

گفت: من دیشب در خواب دیدم که امام زمان‌(ع) وآقا سید محمد تقی خوانساری در حال عبور از گذر خان هستند و من و شما هم پشت سر ایشان در حال حرکت‌ایم. حضرت رو به آقای خوانساری کرده و فرمودند: این حق‌شناس زیارت عاشورا می‌خواند و شک می‌کند!

بنده فهمیدم که این زیارت عاشورایی که بنده با شرایط و آداب خاص می‌خوانم، مورد نظر و تأیید امام‌زمان(ع) می‌باشد.

بنده مجدداً‌ رفتم و در مقبره شیخ صدوق دوباره مشغول به خواندن زیارت عاشورا شده و حاجتم را هم گرفتم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1402-05-22] [ 03:18:00 ب.ظ ]