چون کر و لال بود، خیلی جدی نمی‌گرفتنش.
یه روز کنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت: #شهید‌عبدالمطلب‌اکبری!”
خندیدیم!
هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ
قبر کرد و نوشته‌اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش.


۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. ‏دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم!



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1403-05-14] [ 03:39:00 ب.ظ ]