🔴عاقبت شوم ارتباط با زنان متاهل!
✳️مرحوم میرزا محمد چهل ستونی تعریف می کرد:
شخصی بود در مدرسه خیرات خان که مغازه اسلحه فروشی داشت و یک غده بسیار بزرگی در سر و گردن او پیدا شده بود.
🔷روزی من به همراه حضرت شیخ نخودکی اصفهانی به نخودک می رفتیم این مرد نیز از شهر پشت سر حضرت شیخ می آمد و مرتب می گفت:
🔰 یا شیخ مرا شفا دهید یا بکشیدم…
🔆ایشان جوابی نمی دادند تا به اواسط راه که رسیدیم حضرت شیخ برگشته خم شدند و در گوش او آهسته سخنی گفتند.
🔰 مرد بلند گفت قبول دارم و تعهد می کنم.
سپس فرمودند: پس تو را خواهم کشت.
عرض کرد بکشید.
♦️ از مرکبی که سوار بودند پیاده شدند به مرد دستور دادند تا کنار جاده لب گودالی بنشیند.
⚡️ آنگاه چاقوئی از جیبشان درآورده پوست گردن او را شکافتند و غده را خارج نمودند.
🔴از شکاف چرک و خون بسیاری آمد. با پهنای چاقو روی زخم را مالیدند تا هرچه چرک بود خارج شود .
بعد آب دهان خود را به محل زخم انداخت با چاقو روی آن را مالیدند و فرمودند: حالا با دستمال روی آن را ببند و برو.
💠بعد از چند روز آثار زخم کاملا از بین رفته بود، چند سال از این موضوع گذشت …
〽️پس از فوت مرحوم شیخ نخودکی آن مرد را دیدم که مجدداً مرضش عود کرده بود.
♻️از او پرسیدم که : آن روز حضرت شیخ به گوش تو چه گفتند که تو جواب دادی تعهد می شوم؟
♨️گفت: من با خانمهای شوهردار رابطه نامشروع داشتم و ایشان فرمودند اگر تعهد کنی بعد از این دنبال این کارها نروی تو را معالجه می کنم.
⛔️ و بعد فرمودند اگر دیگر مرتکب چنین عمل زشتی شوی مرض تو عود خواهد کرد و خواهی مرد و من قبول کردم.
🔥 بعد از چندین سال شیطان مرا اغوا نمود و مرتکب چنین معصیتی شدم و می دانم که از این مرض خواهم مرد و چیزی هم نگذشت که او فوت کرد…
📗خادم الرضا،مجموعه کرامات شیخ نخودکی اصفهانی رحمة الله
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹
[سه شنبه 1403-08-15] [ 09:30:00 ب.ظ ]