یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو





  عاقبت ادعای دروغین روضه خوان!   ...

⚫️عاقبت ادعای دروغین روضه خوان!

?آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

?روضه خوان های قدیم اول شروع روضه شان میگفتند: 

« یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما» یعنی ای کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ می رسیدیم.

?یک نفر روضه خوان مقید بود حتما این جمله را هر بار بگوید. 

?یک شب برای اینکه به این شخص بفهمانند که تو اهل این ادعا نیستی، در عالم خواب دید که روز عاشوراست. 

?لشکر ابن سعد این طرف و

لشکر امام حسین علیه السلام آن طرف صف آرایی می کردند.

?او در خواب مراقب بود که مبادا امام حسین علیه السلام او را ببیند و بگوید بیا مرا یاری کن.

 ?اتفاقا امام حسین علیه السلام او را دید و گفت:

 «آشیخ حسین،بیا این اسب و زره و شمشیر را بگیر و مرا یاری کن!»

?او هم به ناچار اسب آقا را گرفت، سوار شد، زره را پوشید و شمشیر را برداشت،

 اما با این حال مراقب بود که به محض اینکه آقا به خیمه گاه میروند فرار کند، که همینطور هم شد.

✳️ به محض اینکه امام حسین علیه السلام وارد خیمه شدند،

اسب امام علیه السلام را برداشت و فرار کرد.

⚫️وقتی از خواب بلند شد فهمید که یک عمر دروغ میگفته که: 

«یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عظیما»

و امشب به او فهماندند که تو مرد این حرف نبودی!

?مگر کسی می تواند حبیب بن مظاهر یا زهیر بشود؟

 در شب عاشورا امام حسین علیه السلام فرمودند: «من بیعت خود را از شما برداشتم ، هر کدامتان دست یکی از افراد خانوادهٔ مرا بگیرید و از اینجا بروید»

♦️حضرت سرشان را پایین انداخته بودند که اصحاب خجالت نکشند.

✨ اما زهیر در همان حال به امام حسین علیه السلام عرض کرد:

«آقا، ما اگر هزار مرتبه در راه شما شهید شویم ، دست از یاریتان بر نخواهیم برداشت.»

?در محضر آیت الله مجتهدی ره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1401-05-26] [ 12:55:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  مراقب قوانین معکوس دنیا باشیم   ...

*مراقب “قوانین معکوس” دنیا باشیم!*

در دستگاه خدا برخی چیزها، معکوس عمل می‌کند و این سرُّالاَسرار دنیاست.

صدقه دادن، ظاهراً پول را کم می‌کند اما در واقع معکوس عمل می‌کند و ما را از فقر نجات می‌دهد.

امام معصوم(علیه‌السلام) می‌فرمایند:

اگر فقیر شدی، بیشتر صدقه بده!

 خمس و زکات هم معکوس عمل کرده و ما را غنی‌تر می‌کند.

دنبال قدرت ندویدن، معکوس عمل می‌کند و او مثل سایه به دنبال تو می‌دود.

 فکر آباد کردن آخرت، معکوس عمل می‌کند و دنیایمان را آباد می‌کند.

 وقتی وقتمان را صرف نماز ، دعا و عبادت کردیم ، معکوس عمل کرده و برکت به وقتمان می‌دهد.

وقتی به خودمان در راه خدا سخت می گیریم، معکوسش این است که سختی های دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی آسان تر.

معکوس کمتر خوردن، سلامتی ست. 

وقتی یاد مرگ کنیم، معکوس عمل میکند و دلمان زنده و شاداب می‌شود.

 چشم هایمان را از حرام ببندیم، بیشتر از بقیه می بینیم و میفهمیم! 

وقتی سکوت اختیار کنیم، بیشتر از کسی که زیاد حرف میزند جلوه میکنیم.

حجاب و پوشاندن خود از نامحرم، “وقار” را بیشتر گرفتن می‌کند و قرآن نیز بر این موضوع تاکید دارد.

وقتی جانت را در راه خدا میدهی و شهید میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را زنده میداند :

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 

هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند، مرده مپندارید بلكه زنده‏ اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند.

وقتی نیرنگ میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و  اول در چاه می افتیم!

وقتی مهمان دار میشویم، برکت به سفره مان می آید و بارها دیده ایم با همان غذای همیشگی، همه سیر میشوند.

وقتی بچه دار میشوی نیز قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و برکت و رزق و روزی ات زیاد میشود! 

 آری! انسان عاقل که قانون های معکوس دنیا را چشیده و از عمق وجود درک کرده، هیچوقت قبل از بچه دار شدن شروع به جمع و تفریق زدن هزینه پوشک و شیرخشک و لباس و نان و…. نمیکند چون میداند این ظاهر ماجراست و باطن ماجرا معکوس عمل کرده و آن بچه روزی خودش و خانواده را با خودش می آورد. 

و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و قانون حاکم بر آن( معکوس عمل کردن) تأمل کنند بلکه به بیراهه ای که شیطان به دروغ جلو آنها تزئین می‌کند، پا نگذارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:52:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  داستان هنده همسر یزید کنیز حضرت زینب (س)   ...

⚫⚫⚫⚫⚫⚫

???

✍ داستان هنده همسر یزید، کنیز حضرت زینب (س)

? زن یزید که سالهاى پیش در خانه عبدالله بن جعفر زیر دست حضرت زینب(س) کامل تربیت شده بود، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جایى خبر ندارد. 

یک وقت بر سر زبانها افتاد که جماعتى از اسیران خارجى به شام آمده اند. این زن از یزید درخواست کرد به دیدار آنها برود. یزید گفت شب برو.

? چون شب فرا رسید، بوی خوش غذایی که زن شامی با خود آورده بود، کودکان را وادار کرد تا دور او جمع شوند، سینی پر از غذا برای خرابه نشینان… اما هیچ کدام دست به سوی غذا نمی‌بردند…. خانم ام کلثوم(س) گفتند صدقه بر ما حرام است. زینب(س) بلند شد و به پیشواز زن آمد و فرمود: زن! مگر نمی‌دانی این گونه صدقات بر ما حرام است؟ برای چه این طعام را آورده‌ای؟ 

زن گفت: به خدا قسم این صدقه نیست، بلکه نذر است که بر من اجرای آن لازم است و برای هر اسیر و غریب طعامی به رسم هدیه می‌برم.

? زن این پا وآن پا کرد و با شرم گفت: من در ایام کودکی در شهر رسول خدا (ص) بودم و به مرضی دچار شدم که طبیبان و پزشکان از معالجه من عاجز شدند. چون پدر و مادرم دوستدار اهل بیت (ص) بودند، مرا برای شفا به خانه امیرالمومنین (؏) بردند و از فاطمه زهرا (س) طلب شفا کردند. 

✨ درآن زمان حسین (؏) به خانه آمد. علی (؏) فرمود: ای فرزندم! دست بر سر این دختر بگذار و از خدا شفای او را بخواه! حسین (؏) چنین کرد و از برکت مولایم شفا پیدا کردم. تا کنون هیچ مریضی در من راه نیافته است… گردش روزگار مرا به این سرزمین کشانده است و از مولای خویش دور مانده‌ام.

? نذر کردم هرگاه اسیر یا غریبی را ببینم تا حدی که امکان دارد به او احسان نمایم. برای سلامتی آقایم حسین (؏)، تا شاید بار دیگر به زیارت او نائل شوم و جمال ایشان را دیدار نمایم.

? فرمان داد تا تختی در خرابه نصب کردند. بر تخت قرار گرفت و حال رقت بار آن اسیران او را کاملا متأثر گردانید و سؤال کرد: اى زن اسیر، شما از اهل کدام دیارید؟

حضرت زینب(س) فرمود: از اهل مدینه.

آن زن گفت: عرب همه‌ی شهرها را مدینه گوید؛ شما از کدام مدینه هستید؟ فرمود: از مدینه رسول خدا(ص). 

آن زن از تخت فرود آمد و به روى خاک نشست.

حضرت زینب(س) سبب را سؤال کرد

? گفت: به پاس احترام مدینه رسول خدا(ص) 

اى زن اسیر، تو را به خدا قسم مى‌دهم آیا هیچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشته‌اى؟

حضرت زینب (س) فرمود: من در محله بنى هاشم بزرگ شده‌ام.

 آن زن گفت: اى زن اسیر، قلب مرا مضطرب کردى. تو را به خدا قسم مى‌دهم، آیا هیچ در خانه آقایم امیرالمؤمنین(؏) عبور نموده و هیچ بى‌بى من حضرت زینب(س) را زیارت کرده‌اى؟

✨ حضرت زینب (س) دیگر نتوانست خوددارى بنماید، صداى شیون او بلند شد فرمود: حق دارى زینب را نمى‌شناسى… من زینبم

⁉ زن گفت: اگر تو زینبی پس حسینت کو؟

حضرت زینب(س) فرمود: ای زن، از حسین پرسش مى‌کنى؟! این سر که در خانه یزید منصوب است از آن حسین (؏) است. 

آن زن از شنیدن این کلمات دنیا در نظرش تیره و تار گردید و آتش در دلش افتاد. مانند شخص دیوانه، نعره زنان، به بارگاه یزید دوید.

فریاد زد: اى پسر معاویه ، سر پسر دختر پیغمبر(ص) را در خانه من نصب کرده‌اى با اینکه ودیعه رسول خداست…

? واحسیناه، واغریباه، وامظلوماه، واقتیل اولاد الادعیاء، والله یعز على رسول الله و على امیرالمؤمنین

? یزید یک باره دست و پاى خود را گم کرد، دید فرزندان و غلامان و حتى عیالات او بر او شوریدند. از آن پس چنان دنیا بر او تنگ شد و زندگى بر او ناگوار افتاد که مى‌رفت در خانه تاریک و لطمه به صورت مى‌زد ….

? یزید چاره‌اى جز این ندید که خط سیر خود را نسبت به اهل بیت عوض کند، لذا به عیال خود گفت: برو آنان را از خرابه به منزلى نیکو ببر. آن زن به سرعت، با چشم گریان شیون کنان، آمد زیر بغل حضرت زینب(س) را گرفت و گفت : اى سیده من، کاش از هر دو چشم کور مى‌شدم و تو را به این حال نمى‌دیدم. 

اهل بیت(؏) را برداشت و به خانه برد و فریاد کشید: اى زنان مروانیه، اى بنات سفیانیه، مبادا دیگر خنده کنید! مبادا دیگر شادى بکنید! به خدا قسم اینها خارجى نیستند، این جماعت اسیران ذریه رسول خدا و فرزندان فاطمه زهرا و على مرتضى على (؏) و آل یس و طه مى‌باشند.

? ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۹۱

••●✦✧✦✧✦●••

زینب اسیر نیستــــ

دو عــالــم …

اسیـــــر اوستــــ

#الهی_بحق_زینب_الکبری

#عجل_لولیک_الفرج

━━━ ━━━ ━━━

???????

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 

خدایا عواقب امور ما را با ظهور و حضور مهدی فاطمه ع پیوند داده وگره بزن آمییییییین ،❤️??❤️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:50:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  امام حسین(ع) میفرمایند:   ...

?شخصی در محضر امام حسین علیه السلام گفت:

 *اگر به نا اهل نیکی شود؛ در حقیقت آن نیکی به هدر رفته است، حضرت فرمود:* 

 *خیر چنین نیست ، نیکی و احسان بایستی مانند باران سیل آسا باشد که هر نیک و بدی را شامل گردد.* 

بحار ج۷۴ ص۴۰۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:44:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  هفت روایت تکان دهنده درباره شراب!   ...

?هفت روایت تکان دهنده درباره شراب!

?حضرت امیرالمومنین فرمودند: 

1⃣اگر #قطره ای شراب در نهری بریزد سپس آن نهر خشک شود و در آن علف بروید چهارپایان را در آن نخواهم چرانید.  

?رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

2⃣شرابخوار چنانچه مریض شد از او عیادت نشود و در تشییع جنازه او حاضر نشوند. 

 

?امام صادق (علیه السلام)فرمودند:

 3⃣شرابخوار همچون #بت_پرست است. ( در صورتیکه که توبه نکرده باشد. ) 

?رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

4⃣شرابخوار چون سخن گفت سخن او را #تصدیق نکنید و چنانچه خواستگاری کرد به او زن ندهید. 

?رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :

5⃣کسی که با مادرش زنا کند #عذابش سبکتر از کسی است که یک درهم ربا و نزول بخورد

 و عذاب رباخور آسان تر است از عذاب شراب خوار زیرا شراب کلید هر شر و بدی می باشد.

?رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :

6⃣کسی که شراب بنوشد صبح می نماید در حالتی که آن شب را به عنوان #عروس و #زن_شیطان بوده.

?رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :

7⃣ به خدا قسم شرابخور در قیامت به #شفاعت من نائل نمی شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد نخواهد گشت.

?تفسیر جامع جلد 1 صفحه 142

بحارالانوار جلد 76 صفحه 127 حدیث

 بحارالانوار جلد 66 صفحه 153 حدیث 6

و…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:42:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما