یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          





جستجو





  نکته وتلنگر   ...

🤔🌱

🚦 #نکته و تلنگر؛

 ✈ در پرواز فردی که خدا را قبول نداشت کنار دختر بچه ای نشسته بود ،،،

 ⚡رو به دختر بچه کرد که مشغول کتاب خواندن بود  و گفت:

بیا با هم صحبت کنیم تا پرواز سریع تر بگذره موافقی؟

دختر بچه مکثی کرد و رو به غریبه گفت باشه خوبه …در چه موردی؟

مرد گفت:

 چطوره راجع به  اینکه خدا وجود نداره یا بهشت ، جهنم و زندگی بعد از مرگ که وجود ندارند حرف بزنیم و لبخندی مسخره آمیز زد…

  ⚡

☘ دختر بچه که داشت کتابش رو میخوند ، رو کرد به مرد و گفت:

اینها میتونه موضوعات جالبی باشه ولی اول من از شما یه سوال می پرسم؛

یک اسب ، یک گاو و یک آهو یک چیز مشترک میخورن ، علف…

اما آهو مدفوعش گلوله ای هست ،

مدفوع گاو صاف مثل یک پتی

واسب مدفوعش توده ای و چسبیده بهم ،،،

  🤔🤔

فکر میکنی چرا؟؟!!

🦴 مرد آتئیست نگاهی به دختر باهوش کرد و گفت ، نمیدونم هیچ نظری ندارم.

 ☘ دختر در جواب گفت؛

تو جدا” فکر میکنی لیاقت پاسخگویی در مورد وجود خدا ، بهشت ، جهنم و زندگی پس از مرگ رو داری ، وقتی حتی در مورد مدفوع حیوانات هیچ اطلاعی نداری؟؟؟؟!!!!!!

  #تفکر                 🚥🚥🚥

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1402-03-13] [ 08:27:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  شهیدرضا اسماعیلی   ...

✨🌷

داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید،
تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش


همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.


ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد…
تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش


کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید…


ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی…
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب…
اصلا من آمدم سرم رو بدم…
یا علی یا زهرا…


میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم…

امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم…

🌷شهیدرضااسماعیلی
شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون


ثواب امر به معروف و نهی از منکر هایمان در مورد #حجاب رو تقدیم شهید اسماعیلی عزیزمون میکنیم✅

#قاسم_بن_الحسن


خواهرم حجاب فاطمی،برادرم غیرت علوی



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 05:44:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  نماز اول وقت   ...

🔰برای اینکه در نماز و عبادات تنبلی نکنیم باید به این نکته عمل کنیم و آن استقبال است، استقبال یعنی هنگام اذان ظهر بلند نشویم به سراغ نماز برویم؛ بلکه نیم ساعت، یک ربع قبل از  اذان مشغول عبادت شویم، ولو پنج دقیقه آن پنج دقیقه خیلی ارزش دارد.
🌟در روایت دارد که یکی از خصوصیات مؤمن این است که نماز اول وقتش ترک نمی‌شود و از این نماز منتظر می‌ماند تا نماز بعدی.


آیت‌الله‌تقوایی





موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1402-03-12] [ 06:46:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  ماجرای دیدن حضرت معصومه سلام اللّه علیها وحضرت ولی عصر توسط عارف بالله   ...

🟢 #ماجرای_بسیار_جالب و خواندنی عارف بالله آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه و دیدن حضرت معصومه سلام الله علیها و حضرت ولی عصر عج ارواحنا فداه

🔸️ایشان چه داشتد که مکرر مورد عنایت خاصه حضرت بقیه الله روحی فداه بودند و حضرتش به اسم کوچک خطابشان میکردند؟

 استاد عظیم‌الشّأنمان حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک نکته‌ای را بیان فرمودند که خیلی مشهور است. چون خودشان با لسان مبارک گفتند و ثبت و ضبط هم شده است.

🔸️فرمودند: بنده در ایّام جوانی وضع مالی بدی داشتم. موقع ازدواج دخترم بود امّا وضع مالی بنده خیلی ناجور بود و نمی‌توانستم برای دخترم ولو جهیزیّه بسیار محقّری تهیّه کنم. بالاخره انسان یک آبروی اولیّه را می‌خواهد. چاره ای نداشتم جز این که محضر کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(صلوات اللّه و سلامه علیها) بروم.

🔸️خودشان فرمودند: خیلی به من فشار آمده بود و دیگر وضعم بسیار تنگ شده بود. البته از جهاتی بسیار هم تحمّل کرده بودم امّا دیگر وضع بسیار بسیار سخت شده بود. وقتی جلوی ضریح مطهّره آن بانوی مکرّمه رفتم، اشک می ریختم و با یک حالت عتابی گفتم که بعد هم پشیمان شدم چرا این‌طور گفتم: ای سیّده ما! چرا نسبت به امر زندگی من هیچ عملی را انجام نمی‌دهید؟! خودم هیچ امّا خدای متعال دخترانی را به من مرحمت کرده، حالا من بدون مال، بدون وضعیّت خوب، می‌خواهم دخترم را شوهر بدهم، چه کنم؟! بنا نیست دست ما را رها کنید!

🔸️فرمودند: فقط از باب شکایت رفتم، دیگر زیارتنامه و … نخواندم، مدام اشک می‌ریختم و با همان وضع بیرون آمدم. وقتی به منزل آمدم، یک حالت نشوه‌ای به من دست داد و دیگر خوابم رفت. در همان حالی که داشتم، شنیدم کسی درب منزل را می‌زند، رفتم در را باز کردم، شخصی را دیدم که پشت در ایستاده و وقتی من را دید، بیان کرد: سیّده تو را می‌طلبد!

🔸️من هم با عجله به حرم رفتم، وقتی به صحن شریف حضرت معصومه(علیها الصلوة و السّلام) رسیدم، دیدم که مثل همیشه نیست و برعکس چند کنیز هستند که مشغول تمیز کردن ایوان طلا هستند. سبب را پرسیدم، گفتند: سیّده الآن تشریف می‌آورند.

🔸️ایشان فرمودند: بعد از مدّتی حضرت فاطمه معصومه(صلوات اللّه و سلامه علیها) در حالی که بسیار نحیف و لاغر و رنگ پریده و در شکل و شمایل مادرم حضرت فاطمه زهرا(صلوات اللّه و سلامه علیها) بودند، وارد شدند. چون من پیش از آن، جدّه‌ام، بی‌بی دو عالم را سه بار در خواب دیده بودم و می‌دانستم که شکل وشمایل مبارک بانو چگونه است و هر سه بار هم با همان ترکیب و همان حالات ایشان را دیده بودم. برای همین فهمیدم که ایشان عمّه‌ام حضرت معصومه(علیها الصلوة و السّلام) است، رفتم دست ایشان را بوسیدم. به بنده خطاب کردند: ای شهاب! ما چه زمانی به فکر تو نبودیم؟! 

🔸️به بنده خطاب کردند: ای شهاب! ما چه زمانی به فکر تو نبودیم؟! این چه حرفی است تو می‌زنی و با همین حالت می‌آیی در حرم ما را مورد عتاب قرار می‌دهی و از دست ما شاکی هستی! تو از آن زمانی که به قم وارد شدی، زیر نظر ما و مورد عنایت ما بودی!

خودشان فرمودند: در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم نسبت به بانوی مکرّمه اسائه ادب کردم، سریع برای عذرخواهی به حرم شریف آن بانوی مکرّمه رفتم و بعد هم در کارم گشایشی صورت گرفت!

🟢 این مرد الهی، بالجد شهاب الدّین بود و ابداً ولو به لحظه‌ای حسادت نداشت. 

از ایشان سؤال کردند: آقا! شما چطور به بعضی از این کرامات دست پیدا کردید. ایشان وجود مقدّس آقا جان را هم دیده بودند…

فرمودند: برای خود من هم سؤال بود که این کرامات از کجا آمده. در عالمی وجود مقدّس آقاجانمان، حضرت حجّت‌بن‌الحسن‌المهدی(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) را دیدم. نفرمودند در چه عالمی. آقاجانمان به من فرمودند: آقا شهاب! در وجود تو به اندازه ارزنی بخل وجود ندارد و خدا هر چه به تو داده است به واسطه این خلق نیکوی توست!

ببینید بخل چه می‌کند و اگر از آن طرف، انسان بری از این صفت رذیله بود، ذوالجلال و الاکرام چه لطف‌هایی به او می‌کند که از اهل کرامات خواهد شد!

اتّفاقاً من یادم هست که وقتی ایشان این ماجرا را تعریف کردند، دو سه نفر از آقایان بزرگوار هم در آن مجلس بودند. خدا علّامه دوانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند، ایشان هم حضور داشتند و وقتی شنیدند مِن ناحیه الحجّه (روحی له الفداء) این‌طور به ایشان عنایت شده، به شدّت گریه کردند.

✨️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 06:41:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  پیامبر می فرمایند   ...

🟢پيامبر (ص) فرمودند:

 به هر كس در دنيا چهار خصلت داده شود، خير دنيا و آخرت به او داده شده و بهره خويش را از آن دو بر گرفته است:

1️⃣  تقوايى كه او را از حرام هاى خدا باز دارد،

2️⃣ اخلاق خوشی كه با آن در ميان مردم زندگى كند،

3️⃣ حلمى كه با آن جهالت نادان را از خود دور سازد

4️⃣ و زنى شايسته كه در كار دنيا و آخرت او را يارى رساند.

مَنْ اُعْطِىَ اَرْبَعَ خِصالٍ فِى الدُّنْيا فَقَدْ اُعْطِىَ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ فازَ بِحَظِّهِ مِنْهُما؛ وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحارِمِ اللّه ِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ حِلْمٌ يَدْفَعُ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ زَوجَةٌ صالِحَةٌ تُعينُهُ عَلى اَمْرِ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ؛

📚 بحارالأنوار،ج ۶۹، ص۴۰۴،ح ۱۰۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-03-10] [ 07:34:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم