یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  تشرفات   ...

در سال 337 هجری  قرار بر این بود که حکومت قرامطه که بر عربستان مسلط بود، سنگ حجرالاسود را در سرجای اصلی خود نصب کنند. ابن قولویه در مطالعاتش دریافته بود که «حجرالاسود را می ربایند و بار دیگر امام آن عصر، آن را در جای خود نصب می کند». به همین خاطر می خواست به سفر عمره برود و امام زمان (عج) را در موقع نصب سنگ حجرالاسود ببیند.

در همان سال ایشان عازم بغداد شد و در انجا به شدت بیمار گردید. به همین خاطر شخصی را به نام ابن هشام نائب گرفت و از طرف خود به حج فرستاد و نامه ای را به او داد و گفت: مهم تر از حج، پاسخ این نامه است که باید از کسی که سنگ حجرالاسود را نصب می کند بگیری و بیاوری. ایشان در نامه دو سؤال پرسیده بود: آیا من از این بیماری شفا می یابم و دیگر اینکه سر رسید عمرم چه زمانی است؟

ابن هشام بعد از برگشت از سفر حج تعریف کرد که من به خدام حرم مقداری پول داده بودم که اجازه دهند من نزدیک حجرالاسود باشم و مرا از فشار جمعیت محافظت نمایند.

موقع نصب حجر الاسود هر کس اقدام به نصب سنگ می کرد، سنگ در جای خود قرار نمی گرفت تا اینکه جوانی زیبا و گندم گون آن را برداشت و در جایش قرار داد و سپس از مسجد الحرام خارج شد و من هم به دنبالش روان شدم. وقتی به جایی رسیدیم که جز من کسی او را نمی دید، ایستاد و نامه را خواست. بدون اینکه به آن نگاه کند گفت: بگو از این بیماری وحشت مدار که بعد از سی سال دیگر خواهی مُرد! در این وقت گریه ام گرفت و چندان گریستم که قدرت هر گونه حرکتی از من سلب شد. در همین حال مرا گذاشت و رفت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1402-07-04] [ 09:01:00 ق.ظ ]





  ماجرای دیدارحاج اسماعیل دولابی با مقام معظم رهبری   ...

💢ماجرای دیدار حاج اسماعیل دولابی با مقام معظم رهبری

سیدعلی‌اکبر پرورش نقل می‌کند: در جلسه آخری که ایشان با مقام معظم رهبری دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده می‌فرمودند: کاری که تا به حال مرحوم دولابی نکرده بود و کسی هم ندیده بود، این بود که در جلسه آخر هنگامی که به رهبر نزدیک شدند دست آقا را گرفتند و بوسیدند و این خیلی عجیب بود، چون ایشان نه مریدباز و مریددار بودند و نه کسی بودند که تواضع بی‌جایی انجام دهند.

اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند: ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده می‌فرمودند که سرعت ایشان (مقام معظم رهبری) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت‌شان افزوده می‌شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.

این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل عرفانی برای‌شان به کار می‌برند می‌فرمودند: ایشان (رهبر معظم) یک مجموعه نوری است که با سرعت بر نورانیتشان افزوده میشود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی که در مسایل سیاسی عده‌ای ایشان را اذیت می‌کردند مرحوم دولابی می‌فرمودند: اگر ایشان (آیت الله خامنه ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. این‌ها برای آن است که شما آبدیده‌تر شوید و تمام این برنامه‌ها فقط برای تعالی شخص شما است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1402-07-02] [ 03:41:00 ب.ظ ]





  جبران خوبی دیگران   ...

#جبران_خوبی_دیگران

🍃💕پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و سلم میفرمایند :

🌱💕 هرکس به شما خوبی کرد جبران کنید، اگر چیزی برای جبران نداشتید آنقدر به درگاه خدا برایش دعا کنید تا یقین کنید جبران کرده‌اید.


🍃💕 هرکس از شما خواهشی داشت و شما را به خدا قسم داد برایش برآورده کنید.
.
📚 وسائل الشیعه (ط-آل البیت) جلد16 صفحه307.



«#اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1402-07-01] [ 02:56:00 ب.ظ ]





  درخواست حاج اسماعیل دولابی"ره" از شهید ابراهیم هادی   ...

💢درخواست حاج اسماعیل دولابی"ره” از شهید ابراهیم هادی

خانه ساده حاج اسماعیل دولابی در حوالی میدان خراسان سال‌ها محل آمد و رفت اهالی محل و طلبه‌ها بود، می‌آمدند و از کلام ساده، اما پر مغز او درس اخلاق و عرفان می‌گرفتند. یکی از این افراد، شهید جاویدالاثر «ابراهیم هادی» بود. وی پهلوان کشتی ایران و از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب بود. امیر منجر همرزم شهید هادی در کتاب «سلام بر ابراهیم» خاطره دیدار وی با مرحوم حاج اسماعیل دولابی را چنین نقل کرده است:

سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم ناگهان زد به پشتم و گفت: امیر نگهدار. من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم: چی شده؟!

گفت:اگر وقت داری برویم دیدن یک بنده خدا!

من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم. با ابراهیم وارد یک خانه شدیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی؟ چه عجب از این طرف‌ها!

ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد. حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما را یک کم نصیحت کن!

ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید، خواهش می‌کنم اینطوری حرف نزنید! بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان‌شاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و از اتاق بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم! این بنده خدا را کمی نصیحت می‌کردی. سرخ و زرد شدن نداشت! با عصبانیت پرید تو حرفم و گفت: چه می‌گویی، تو اصلا این آقا رو شناختی؟!

گفتم: نه، راستی کی بود؟! جواب داد: این آقا یکی از اولیاء خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشان حاج میرزا اسماعیل دولابی بود.

سال‌ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب «طوبی محبت» فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 02:50:00 ب.ظ ]





  حاج حسین یکتا   ...

👤حاج حسین یکتا:

 از بین این همه امتحانات مختلف

 اصلاً حس نکردید امتحان‌ها سخت‌تر شده‌؟

 شهرت و فالووربازی‌ها اذیت می‌کند؟

 شهوت و نهضت جنسی اذیت می‌کند؟

 پول و لقمه حلال در آوردن سخت شده و اذیت می‌کند؟

 احترام به بابا مامان در این شرایط سخت‌تر شده؟

 برای هیئت‌آمدن بعضی وقت‌ها باید خیلی با خودت بجنگی و کارها را بالا پایین کنی، 

سخت‌تر شده! خوب معلوم است دیگر رفقا!

هر چه به بالای قله ظهور نزدیک‌ می‌شویم

دیگر هوا کم است.

#امام_زمان🪴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-06-29] [ 05:50:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم