یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  اهمیت زیارت عاشورا   ...

🌷 اهمیت زیارت عاشورا!

یكى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمى و حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم كه در غرفه اى از غرفه هاى بهشت دور یكدیگر جمع بودند.

از آیت اللّه خادمى احوالپرسى كردم و گفتم : با هم بودن شما یك آیت اللّه و آقاى حاج شیخ عباس قمى یك محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتى دارد كه با یكدیگر یك جا قرار گرفته اید؟

جواب دادند: ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم.

📚كرامات الحسینیه:(على میر خلف زاده) ج2

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1402-05-19] [ 11:26:00 ب.ظ ]





  رعایت حریم خانواده   ...

🔺رعایت حریم خانواده

🔹مرحوم آیت‌الله شیخ حسنعلی نجابت نقل می‌کند:

🌀به علت شرایط مالی نتوانسته بودم مجلس جشن مفصلی بگیرم. آیت‌الله #سیدابوالقاسم_خویی در جلسه‌ای از من گله کردند که ازدواج می‌کنی و ما را دعوت نمی‌نمایی؟

☄من با پول آن زمان طلبگی، مجلس کوچکی راه انداختم و آیت‌الله خویی و تعدادی دیگر را دعوت کردم و ایشان هم احسان کردند و به مجلس تشریف آوردند.

🔸 برای آن مجلسی که قرار بود آقای خویی تشریف بیاورند، با توجه به آن‌که فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم، با پور شهریه طلبگی، هندوانه بزرگی خریده و آن را در سردابی گذاشته بودم که کاملاً خنک شود؛ اما در مجلس، متوجه شدم که آقای خویی از خوردن آن هندوانه پرهیز می‌کند و وقتی هم هندوانه را به ایشان تعارف می‌کنم، طفره می‌روند.

🍁پس از پایان مجلس، وقتی دیگران رفتند و ایشان هم قصد خداحافظی داشتند، به صورت گلایه و به طور خصوصی، موضوع هندوانه را با ایشان در میان گذاشتم و علت تناول نکردن ایشان را جویا شدم.

⚡️پس از کمی طفره رفتن، فرمودند: تابستان امسال من هنوز نتوانسته‌ام که برای اهل خانه خویش هندوانه بخرم؛ لذا خلاف مروت دیدم که در حالی که هنوز خانواده‌ام هندوانه نخورده‌اند، من از هندوانه شما تناول کنم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-05-18] [ 12:52:00 ب.ظ ]





  کمی تفکر   ...

می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟

گفتند: مسجد می سازیم.

گفت: برای چه؟ 

پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.

بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.

سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟

بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.

#کمی_تفکر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:43:00 ب.ظ ]





  اعتماد به خدا در همه چیز   ...

#اعتماد_به_خدا_در_همه_چیز

آیت الله میانجی در یکی از سخنرانی هایش فرمودند: یکی از علما در همین قم نوشته است که یکی از این پیله ورهای اطراف قم نقل کرده که آمدم قم جنس بخرم رفتم به دکان عطاری و یک صورت اجناس را دادم گفتم اینها را آماده کن می آیم می برم. وقتی آمدم ببرم دیدم با اینکه من نوشته ام ولی یک کیسه تنباکو هم روی اجناس من گذاشته. گفتم: من تنباکو نخواسته بودم؟ گفت: حالا ببر اگر به فروش نرسید بر می گردانی.

وسایل را برداشتم و بستم و راه افتادم بیایم فلان روستا ولی ناگهان متوجه شدم راه را عوضی آمده ام. راهی که سالهای سال می آمدم ولی سابقه نداشت اشتباه کنم دارم اشتباه می روم! داشتم تندتر از معمول خودم می رفتم! در راه جایی رسیدم دیدم یک شخص کنار چشمه نشسته و قلیانش را شسته و آتش آن هم گل کرده، فقط منتظر تنباکو است: تنباکو را در آوردم دادم و ایشان هم فقط به مقدار یکبار کشیدن قلیان برداشت. گفتم: همه اش مال شما، گفت: نه، من هر وقت قلیان می خواهم بکشم، تنباکویش می رسد! 

آیت الله میانجی فرمودند: حالا این دلیل نیست که قلیان چیز خوبی است قلیان خیلی چیز بدی است ولی صحبت روی این است که وقتی کسی اعتماد به خدا داشته باشد که می رساند و مرا بی رزق نمی گذارد. 

یک وقتی کسی هوس قلیان کشیدن نکند. خدا می بیند این بنده اش با قلیان خو گرفته است. چشم امید به خدا بسته، خدا این حاجت او را برآورده می سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:42:00 ب.ظ ]





  داستان واقعی وقتی امام زمان عج حکم اعدام را بر می گردانند    ...

✅داستان واقعی وقتی امام زمان عج حُکمِ اعدام را بر می گردانند! 

❄️ دین و آئینش مسلمانی نبود، ولی در بین مردم جایگاه خوبی داشت،بخاطر گناهی نکرده متهم شده بود به اعدام!،آمد خدمت یکی از علمای شیعه که آی حاج آقا دستم به دامانت که حکم اعدام من دوشنبه اجرا می شود.

🔰 عالم شیعه با خودش گفت:طریق و مذهبش مسلمانی نیست اما همه ی خلایق از وجود مبارک امام زمان ارواحنافداه بهره مند می شوند، رو کرد به مَرد غیر مسلمان: «صبح جمعه لباسی تمیز به تن می کنی و می روی فلان قبرستان مسلمان ها، صدا می زنی یا اباصالح المهدي…»

🌀رساند صبح جمعه خودش را به قبرستان،یا اباصالح المهدي… یا اباصالح المهدي…

سید زیبارویی مقابلش ظاهر شد و سلام کرد و گفت :«مشکل تو چیست؟»، مشکلش را گفت و توضیح داد فلان عالم بزرگ شهر مرا راهنمایی کرد که دامنتان را بگیرم،مولاجان با مهربانی به او گفتند:«مشکل تو حل شد.»

💠 مرد غیر مسلمان به مولا گفت:من غیر مسلمان هستم و حاجتم را روا کردی، چرا مشکل مسلمانان را حل نمی کنی!؟

مولا فرمودند به او:« اگر مسلمانان، با این حال که تو دارى و حاجت خود را خواستى حاجت خویش را از ما بخواهند،مشکل آنان را نیز حل خواهیم کرد.»

🌸 مرد غیر مسلمان می گفت دوشنبه در دادگاه حاضر شدم و درحالی که خودم باور نمی کردم قاضی مرا تبرئه کرد، که چقدر قبل از آن دیدار، خرج وکیل کردم و چه دوندگی هائی…اما فایده نداشت که نداشت… 

 

💚می دانی اینروزها که اجابت دعایم به تأخیر افتاده است با خودم می گویم من هم باید مثل آن مرد، خاکی و دِلی درِ خانه ی مولا را بکوبم،انگار از یاد برده ام که او از همه ی دلمشغولی هایم با خبر است،آقا جان! چقدر شما به من نزدیک هستید و من از شما دور… 

مثل عکسِ رخِ مهتاب که افتاده به آب 

در دلم هستی و بینِ من و تو فاصله هاست… 

📚برداشتی آزاد از کتاب شریف جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام

【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الفرج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:41:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم