یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





جستجو





  چهار دستور قرآنی برای سعادت دنیا وآخرت   ...

چهار دستور قرآنی برای سعادت دنیا و آخرت 💜🌟💜

🔹#شکر را ترک مکن 

که از زیادی و افزونی محروم خواهی شد .

🌸” لئن شكرتم لأزيدنكم “

اگر شکر گویید بیشتر به شما می بخشم .

🔹 #ذکر خدا را ترک مکن

 چون از نگاه پروردگارت محروم می مانی .

🌸” فاذكروني أذكركم “

مرا به یاد آورد تا شما را به یاد آورم .

🔹 #دعا را ترک مکن 

چرا که از استجابت محروم می مانی .

🌸 ” ادعوني أستجب لكم “

از من بخواهید تا اجابت کنم .

🔹 #استغفار را ترک مکن 

چرا که از نجات محروم می مانی .

🌸” وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون “

چرا که تا زمانی که استغفار گویید هرگز عذابتان نخواهم داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-05-04] [ 04:32:00 ب.ظ ]





  امام حسین علیه‌السلام در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند   ...

⚫️ امام حسین(ع) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند:


«مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره ی مهدی(ع) سخن بگوییدو قلم فرسایی کنید، آن چه که درباره ی شخصیت این معصوم بگویید درباره ی همه ی معصومین(ع) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر حضرت مهدی(ع) است سزاوار است که درباره ی او مطالب گفته شود.

و در خاتمه فرمودند:

باز تأکید می کنم درباره ی #مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و سخن گفت.



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 03:37:00 ب.ظ ]





  یا ابا صالح المهدی ادرکنی   ...

​🌤یا‌ اباصالـح المـهــدے ادرکنـے

تورا به سر بریده حسین (علیه‌السلام)،
تورا به دست های بریده ابوالفضل علمدار (علیه‌السلام)،
تورا به پهلوی شکسته مادرت فاطمه (سلام الله علیها)،
تورا به فرق شکسته امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)،
تورا به بدن اِرباََ اِربا شده علی اكبر (علیه‌السلام)،
تورا به دل سوخته عمه ات حضرت زینب (سلام الله علیها)،
تورا به ناله های از نفس افتاده کودکان، یمن، افغانستان، سوریه…
تورا به ناله ها مستضعفان و بی پناهان،
تورا به ناله های خوبان این روزگار،
تورا به خون شهیدان گلگون کفن،
تورا به دلِ شکسته ی منتظرانت …

برگرد…

هیچ اتفاق دیگری مرا آرام نخواهد کرد… برگرد ای یوسف زهرا … برگرد… برگرد…

🌤مولای من ؛

ظلم است و جهان فقط تو را می خواند
بیداد، این زمانه فقط تو را می خواند…

دنیا نفسش بریده از کفر و گناه
با هر ضربان، فقط تو را می خواند

السلام‌علیڪ‌ یا اباصالح‌المهدے
یا خلیفة الرحمن
و یا شریڪ القرآن
ایهاالامام الانس والجان

سیدے و مولاے الامان‌الامان


—————————————————–

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 03:30:00 ب.ظ ]





  سیره علما#محرم   ...

﷽  #سیره_علما #محرم

📌اهمیت روضه خانگی از منظر علامه طهرانی و برکات آن

🔰آیت الله سید محمدصادق حسینی:  والد معظّم (آیت الله سیّد محمدحسین تهرانی) به برگزارى محافل روضه و عزادارى تا آخر عمرشان مقيّد بودند و هم ديگران را به إحياء مجالس توسّل و ذكر أهل‏بيت عليهم ‏السّلام تشويق مى‏نمودند. 

🔰در زمانى كه در نجف اشرف بوده و همراه مرحومه والده و مرحومه جدّه حقير در منزلى بسيار بسيار كوچك زندگى می‌كردند، اهتمام داشتند كه هر هفته خودشان در منزل روضه‏اى بخوانند و والده و جدّه گوش نموده و بعد هم با چاى پذيرائى مى‏كرده‏اند. 

🔰می‌فرمودند: چاى روضه بركت دارد و اين چاى از بركات مجلس روضه متبرّك شده و مورد عنايت است و خوردن دارد. 

🔰در مشهد براى خانواده مجلس روضه هفتگى داشتند. در اوائل مرحوم آقاى بلورچى هر هفته مى‏آمدند و روضه مى‏خواندند. بعد از رحلت ايشان به ما فرموده بودند كه نوبتى هر دفعه يكى از اخوان روضه بخوانند. 

🔰و خودشان با لباس رسمى تشريف مى‏آوردند و مى‏نشستند و مي فرمودند: همه به همين نحوه شركت كنند؛ آقايان با لباس رسمى بيرون و عباء و عمامه، و مخدّرات هم با چادر، همه مؤدّب بنشينند و گوش دهند و بعد از آن هم حتماً چاى داده شود. 

🔰می‌فرمودند: روضه هفتگى بسيار بركت دارد و انسان اگر بتواند نبايد از آن محروم شود. سيره بسيارى از سلف صالح بر برگزارى اين روضه‏ها بوده و در نجف هم مرسوم بود كه برخى از بزرگان شب جمعه روضه‏اى داشتند و إطعام مختصرى مى‏نمودند. 

🔰می‌فرمودند: مجلس ذكر و ياد ائمّه عليهم‏السّلام خيلى مهمّ است و روضه‏ خواندن و عزادارى و اشك ‏ريختن، علاوه بر ذكر و توسّل، اهمّيت خاصّ‏ خود را دارد و برگزارى آن در منزل و اينكه در خانه‏اى كه در آن زندگى می‌كنند روضه برگزار شود و مصائب اهل‏بيت عليهم ‏السّلام گفته شود و چند نفرى (گرچه فقط اهل منزل باشند) اشك بريزند، بسيار مطلوب است.

🔰 و نبايد انسان به شركت ‏كردن در مجالس روضه در بيرون منزل قناعت بورزد. خصوصاً اگر در كنار اين روضه هفتگى خطيبى عالم نيز دعوت شود و چند كلمه‏اى از معارف و احكام بيان كند و اهل‏ منزل از آن استفاده نمايند كه نورٌ على ‏نور مى‏شود. 

📗 نور مجرد، ج‏ ۲ ص ۴۶۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:52:00 ب.ظ ]





  مرد غریبه را با زنم در خانه دیدم   ...

🔻مرد غریبه را با زنم در خانه دیدم👇

قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف :

 15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم. یک روز صبح می رفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم . فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.

 وقتی وارد خانه شدم، دیدم یک مرد غریبه با زنم همبستر شده و نمی دانستم چه کار کنم. خودم وکیل بودم و قوانین را خوب می دانستم و اگر آن مرد را می کشتم، هیچ شاهدی نداشتم.

 تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: 

از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.

آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من می خندید که با او هیچ کاری نکردم.

او رفت و به زنم گفتم:

وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. 

سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.

خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.

من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمی خوریم و می خواهیم از هم جدا شویم.

خانواده ی زنم می گفتند: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرف ها. و من هم تاکید می کردم که به درد هم نمی خوریم و باید از هم جدا بشویم.

وقتی از خانه می آمدم بیرون، زنم به من گفت: 

واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. 

من هم به او گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.

خلاصه از هم جدا شدیم و مدت ها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که می خندید، یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من می خندید.

بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سال ها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.

یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم  و مرد قاتل را داخل آوردند.

به نظرم می رسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم همبستر شده بود. ولی او مرا نشناخت.

به او گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.

گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم همبستر شده و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.

گفتم: شاهد داری؟

گفت: نه.

گفتم: اگر راست می گویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟

گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.

گفتم: نباید می کشتیش، چون قانون می گوید که باید سه شاهد ماجرا را می دیدند.

گفت: جناب قاضی! اگر این اتفاق برای شما می افتاد، آن مرد را نمی کشتی؟

گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.

آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم همبستر شده بود و باهاش کاری نکردم.

گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر می کنم.

و طبق قانون باید آن مرد اعدام می شد و من حکم اعدامش را صادر کردم.

“به در هر خانه ای بزنی فردا 

در خانه ات را می زنند"!

از مکافات عمل غافل مشو

گندم از گندم بروید،جو ز جو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:41:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم