یامهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو





  خاطره ای از شهید محمد علی برزگر   ...

✍خاطره ای ازشهیدمحمدعلی برزگر

آخرین مرخصی جگرگوشه ام بود😔 لباسهایش رادر ساکش تامی زدم. ناگاه دلم به تنگ آمد🫀

گفتم:پسرجان تو۵بار جبهه رفته ای میشود نروی؟🙏

محمدعلی لبخندی زد 

دستم رابوسید ودرحالی که ساک رابر دوشش می انداخت گفت:🚶

 قربانت شوم مگرجبهه رفتن کوپنی است؟

همین طورکه به طرف درقدم برمی داشت سرش فریادزدم 

گفتم: اگر بروی شیرم را حلالت نمیکنم😭

با این جمله محمدعلی سرجایش میخکوب شدوبطرفم برگشت 

دوزانومودبانه جلویم زانوزدوگفت: چشم…تاشمارضایت ندهی محمدعلی جایی نمیرود….🧎

ولی مادرجان… ازشماسوالی دارم؛

اگر روز قیامت حضرت زهرا (ع)که هم نام شماست را ملاقات کردی 

 ایشان ازشما بپرسد؛چرا نگذاشتی پسرت ازراه فرزندم دفاع کند؟👉

چه پاسخی خواهی داد؟

تنم لرزید

واشک ازچشمانم سرازیرشد😭

گفتم :بلندشوتا دیرنشده به دوستانت ملحق شو. 

محمدعلی باشوق خداحافظی کرد✋

وبرای همیشه ازدنیا رفت🚀 

ومثل مادرش زهرا (ع) ازناحیه پهلوتشنه لب درعمیلات کربلای ۲ درخاک اربابش حسین(ع)به شهادت رسید🩸

وتا مدتها گمنام شد.🍃✨

همه میگفتند:

 ازشدت گلوله های بیشمار کاتیوشا خاکسترمحمدعلی هم  باقی نمانده ❤️‍🔥

ولی محمدعلی شب قدر تفحص شد وپیکر سالمش درست روز تولدش به خاک سپرده شد.🌷🕊

🔰کتاب ازقفس تاپرواز

جلد دوم-صفحه۱۴۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1403-01-25] [ 09:07:00 ب.ظ ]





  روایتی شگفت انگیز از پیامبر صلی الله علیه وآله در مورد روزه داران وعید فطر   ...

🌺روایتی شگفت انگیز از حضرت پیامبراکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در مورد روزه داران و عید فطر (حتما بخوانید)

🔻از ابن‌عباس نقل شده که از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیده که فرمودند:

♦️… و چون شب عید فطر که شب جوائز نام دارد، فرا رسد، خداوند پاداش عمل‌‏کنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد.

♦️ و چون صبح روز عید فرا رسد، خداوند فرشتگان را در تمام شهرها برانگیزد؛ پس در زمین فرود آیند و سر کوچه و گذرها بایستند و گویند: اى امّت محمد، به‌سوى پروردگار کریم براى نماز عید بیرون شوید که او پاداش فراوان دهد، و گناهان بزرگ را بیامرزد.

♦️و چون سوى محل برگزارى نماز عید روند، خدا عزّ و جل به ملائکه فرماید: اى ملائکه من، پاداش یک اجیر وقتى به وظیفه‌‏اش عمل کند چیست؟ گویند: معبودا و سيّدا، پاداش او آن است که اجر او را به‌طور کامل عطا کنى. 

♦️خدا عزّ و جل فرماید: اى ملائکه من، شما را گواه مى‏‌گیرم که من پاداش این را که در ماه رمضان روزه گرفتند و به نماز ایستادند، خرسندى و آمرزش خودم قرار دادم.

♦️و مى‏‌فرماید: اى بندگانم، از من درخواست کنید. به عزّت و جلالم خودم سوگند، شما امروز در این گردهمایی خود براى آخرت و دنیایتان هرچه از من بخواهید، به شما ببخشم. و به عزّتم سوگند، تا آن زمان که مرا مراقب خود بدانید و از من بترسید، گناهان و عیوب شما را بپوشانم.

♦️ به عزّتم سوگند که شما را از عذاب پناه دهم و در نزد کسانى که در دوزخ جاودانند، رسوا نسازم. باز گردید که همگى بخشیده شده‌‏اید. شما مرا خشنود ساختید و من از شما خشنود گشته‌‏ام.

♦️پیامبر فرمود: پس ملائکه بدین بخششى که خداوند به این امّت به هنگام افطار ماه رمضان عنایت فرموده، یکدیگر را بشارت داده و تبریک گویند.

📚امالی مفید، ص٢٣٢؛ اقبال‌الاعمال، ج١، ص٢۵؛ بحارالانوار، ج٩٣، ص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1403-01-22] [ 11:17:00 ق.ظ ]





  ماجرای لوطی باشی وعلامه مجلسی   ...

✍یکی از خیرین اصفهان که به علامه مجلسی ارادت داشت، شبی بعد از نماز جماعت خدمت ایشان آمد و گفت:گرفتاری مهمی برایم پیش آمده است.

🔸علامه مجلسی گفت:

چه گرفتاری؟

آن مرد گفت:

لوطی باشی محل، به من خبر داده است که امشب با دوستانش می‌خواهند به خانه من بیایند و شام میهمان من باشند و قهراً می‌دانم اسباب لهو و لعب را هم می‌آورند و موجبات ناراحتی ما را فراهم می‌کنند و ما را در حرام می‌اندازند.

🔹علامه مجلسی گفت:

خودم می‌آیم و به لطف خداوند، مسأله را آن طوری که خدا بخواهد حل و فصل می‌کنم.

جناب علامه از راه مسجد جلوتر از میهمان‌ها به خانه آن مرد رسید،

وقتی بعد از مدتی لوطی باشی و رفقایش وارد شدند، ناگهان چشمشان به شیخ الاسلام اصفهان؛ مرحوم مجلسی افتاد، تنبک و تنبورهای خود را پنهان کردند و مؤدبانه در محضر او نشستند.

اما لوطی باشی از میزبان سخت ناراحت و دلگیر شد که او علامه مجلسی را موی دماغ و مزاحم عیش‌شان کرده بود.

🔸لوطی باشی شروع به سخن گفتن کرد و گفت:

جناب مجلسی!

ما لوطی‌ها صفات خوبی هم داریم، کمتر از اهل علم هم نیستیم.

علامه مجلسی گفت:

من که چیزی از خوبی‌های شما نمی‌دانم.

لوطی باشی گفت:

جناب مجلسی!

تو با ما معاشرت نداری که بدانی ما چه صفات خوبی داریم؛

ما در نمک‌شناسی بی‌نظیریم.

🔹لوطی کسی است که اگر نمک کسی را چشید، تا آخر عمر یادش نمی‌رود و به صاحب نمک خیانت نمی‌کند.

علامه گفت:

ولی من این صفت را در شما نمی‌بینم.

لوطی گفت:

در اصفهان، از هر کس می‌خواهید، بپرسید تا ببینید ما نمک چه کسی را خورده‌ایم که نمکدانش را شکسته باشیم و به او بد کرده باشیم.

🔸مجلسی گفت:

خودم گواهی می‌دهم که همگی شما نمک‌نشناس هستید.

آیا شما نمک خداوند را نخورده و نمکدانِ او را نشکسته‌اید؟

خداوند که این همه نعمت به شما داده، نعمت سلامتی و چشم و گوش و دهان و دست و پا و… به شما داده و هر روز شما را بر سفره خود نشانیده و روزیِ شما را رسانیده است،

🔹چرا نمک به حرامی می‌کنید؟

این همه از نعمت‌های الهی استفاده می‌کنید و باز هم سرکشی و گناه و پیروی از هوا و هوس می‌نمایید؟!

سکوت سراسر مجلس را فرا گرفت،

رنگ خجالت بر چهره‌شان نشست، زیرچشمي به هم نگاهی کردند و بدون اینکه سخنی بگویند، خانه را ترک کردند.

🔸صبح روز بعد در خانه علامه به صدا درآمد، وقتی که در خانه را گشود،

رئیس آن گروه را دید که پشت در خانه ایستاده است.

رئیس زودتر از علامه سلام کرد و گفت: دیشب سخن شما مرا به فکر واداشت، اینک غسل کرده و توبه کرده‌ام و آمده‌ام تا شما مسائل دینی را به من بیاموزید،

لبخند رضایت بر لبان علامه نشست و با روی گشاده او را به خانه خود دعوت و از او پذیرایی کرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1403-01-19] [ 07:24:00 ق.ظ ]





  شب قدر مادرانه   ...

داشتم فکر می کردم، شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح، می توانست در آخر هر کدام از اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران…»

اجر هر عمل را که می‌گوید، دستور هرکدام را که توضیح می‌دهد، زیرش بنویسد: اما برای #مادران، این چنین است که ….

👌مثلاً همین شب قدر!

سخنی هست دربارهٔ زنی که سجاده‌اش را پهن می‌کند و قرآن و مفاتیحش را می‌گذارد گوشه‌اش

و بعد

شروع می‌کند

مدام می‌رود به آشپزخانه؛ چای می‌گذارد، میوه تکه می‌کند، سقا می‌شود،…

و اشک‌هایش، با زمزمه‌ی جوشن، می‌چکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟

گفتیم اشک و گریه

اصلاً چه می‌گویید دربارهٔ زنی که تا شانه‌اش تکان می‌خورد و می‌خواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم می‌کند زیر چادرش و ملتمسانه می‌گوید «گریه نکن 😯😢»؟

بگویید اجر این خنده‌های اجباری تلخ و شیرین چند؟

زنی که عادت ندارد تنها، جامهٔ نور بپوشد

و بچه‌هایش را یکی یکی می‌برد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد،

و از خستگی این غسل‌ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند،

بهره‌ای از این لحظات ناب از دست رفتهٔ لیلة القدر، دارد؟

نمی‌دانم……..

فقط…. اگر این دقت هاواعمال سادهٔ این مادرهانبود

و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان 

و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده 

آنان را با پاشیدن آب به صورتشان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمی‌داشتند،

به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت می‌شد، نه شیخ صدوقی، نه سیدرضی، نه طباطبائی، نه امینی نه…!

راستش… فکر می‌کنم

سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنان، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام می‌دهیم، 

ثواب تمام جوشن‌ها، کمیل‌ها، نمازها، توسل‌ها، زیارت‌ها،صاف می‌رسد به مادرانمان!

✍خانم دکتر موحد

تقدیم به همه مادران

شادی روح همه ی مادران از دنیارفته  صلواتی هدیه کنید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1403-01-16] [ 01:42:00 ق.ظ ]





  پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم میفرمایند:   ...

پیامبر اکرم(ص) به او میفرمود:

علی جان؛

اگر امتم آنقدر روزه بگیرند،

که مانند میخ باریک شوند!

و آنقدر نماز بخوانند،

که مانند کمان خمیده شوند؛

اما با این حال با تو دشمنی کنند؛

خداوند آنها را با صورت به آتش می‌افکند..

📚شواهد‌التنزیل،ج۱،ص۳۲۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1403-01-14] [ 03:04:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما