🐔مرغ دو منی!!

شغالی مرغی از خانه پیر زنی دزدید. پیر زن در عقب او نفرین کنان فریاد می کرد: ای وای! مرغ دو منی مرا شغال برد.

شغال از این مبالغه سخت در غضب شد و از غایت تعجّب و غضب به پیر زن دشنام داد.

در آن میان روباهی به شغال رسید و گفت : چرا این قدر بر افروخته ای؟ گفت: ببین این پیرزن چه قدر چقدر دروغگو و بی انصاف است. مرغی را که یک چارک هم نمی شود دو من می خواند!

روباه گفت: بده ببینم چه قدر سنگین است!

وقتی مرغ را گرفت روی به گریز نهاد و گفت: به پیر زن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-07-28] [ 06:16:00 ب.ظ ]