#تنبیه_برای_نفسی_که_سرکش_نشود!!

🌷حسین‌علی معاون اطلاعات و عملیات تیپ ویژه شهدا بود. یک شب که از نیمه گذشته بود، رفتم طرف سرویس بهداشتی تا تجدید وضویی کنم. صدای آب به گوشم خورد. دیدم حسین‌علی مشغول دستشویی‌هاست. حسابی جا خوردم. گفتم: حسین آقا! شما چرا؟ این کارها در شأن شما نیست. این‌جا این همه سرباز و نیروی عادی دارد. کمرش را راست کرد و گفت:….

🌷گفت: برادر موحد! این حرف‌ها نیست. مگر من کی هستم. نفسم خطا کرده، زیاده خواهی کرده. الان هم دارم تنبیهش می‌کنم تا سرکش نشود. اصرارم فایده‌ای نداشت. گفت: برو ولی از این قضیه برای کسی چیزی مگو. بیرون که آمدم ناخواسته چشمم به لباس‌های غواصی شسته شده و آویزان روی بند افتاد. همان لباس‌هایی که گلی بود و ما از خستگی نای شستنش را نداشتیم. حسابی از خجالت‌مان در آمده بود.

🌹خاطره ای به یادفرمانده شهید حسین‌علی نوری
راوی: آقای موحد
📚 کتاب “من شهید می‌شوم”
منبع: وب سایت برش‌ها

❌❌ برای شهید شدن، باید اول شهید زندگی کنیم!

#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1402-10-27] [ 01:24:00 ب.ظ ]