🔴تو زیاد جبهه رفتی،بزار جبهه نرفته ها برن!!
🔸داشتیم خانه مان را می ساختیم و بنای کار خودمان بودیم. عصر بود، خسته از کار نشستیم به استراحت.آنقدر کار کرده بود که دستهایش تاول زده بود. گفت: کار ساختمان دیگر تمام است اگر اجازه بدهید بروم جبهه. گفتم: تو که زیاد رفته ای این بار جبهه نرفته ها بروند. ساکت شد. چیزی نگفت. جانمازم را که باز کردم آمد و جمعش کرد گفت: این همه نماز خوانده ای اجازه بده کمی هم بی نمازها نماز بخوانند. جوابی نداشتم و او راهی جبهه شد…
🌷شهید سید جواد موسوی
[سه شنبه 1403-05-30] [ 03:58:00 ب.ظ ]