﷽
مرحوم حجّة الاسلام دیباجی فرمود: زمانی به کرج رفته بودم شبی در عالم خواب دیدم که اصفهان و درحال بیرون آمدن از مدرسه صدر میباشم،
جمعیت زیادی را مشاهده کردم که به سوی منزل آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی در حرکت هستند.
پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: رسول خدا و حضرت علی علیهماالسلام به دیدن ایشان میروند. من هم راه افتاده و به منزل ایشان رسیدم. دیدم حضرت رسول (ص) یک طرف نشستهاند و حضرت امیر (ع) درطرف دیگر.
آقای حاج میرزا علی آقا به حضرت علی (ع) رو کرده و عرض کرد:آقا! سهم امام را به کیفیت خاص گرفتم و به مصرف رساندم، به شما رسید؟فرمودند: بلی. بعد، از زیر تشک مقدار دیگری را بیرون آورده، عرض کرد:این مابقی را بگیرید. حضرت آن را گرفتند و به من دادند.
آنگاه حضرت علی(ع)را در بغل گرفت و این شعر را خواند:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
من از خواب بیدار شدم. به ذهنم خطور کرد که لابد ایشان عمرشان به پایان رسیده است،از کرج به قم آمده در حجرهای استراحت کردم،بعد از ظهر که از خواب بیدار شدم، یکی از دوستان آمد گفت:مگر به مجلس فاتحه نمیروید؟ گفتم:مجلس فاتحه چه کسی؟ گفت: آقای حاج میرزا علی آقای شیرازی
[دوشنبه 1402-05-02] [ 05:42:00 ب.ظ ]